Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parlor car
U
سالن استراحت قطار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
Other Matches
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
to limber up
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
multigage
U
قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
amphitheater
U
سالن
coliseum
U
سالن
salon
U
سالن زیبایی
salons
U
سالن زیبایی
gyms
U
سالن ژیمناستیک
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
drawing room
U
سالن پذیرایی
arrival hall
U
سالن ورود
ballroom
U
سالن رقص
ballrooms
U
سالن رقص
basilica
U
سالن درازومستطیل
living room
U
سالن نشیمن
living rooms
U
سالن نشیمن
gym
U
سالن ژیمناستیک
mass hall
U
سالن غذاخوری
mass hall
U
سالن نهارخوری
galleries
U
سرسرا سالن
gallery
U
سرسرا سالن
basilicas
U
سالن درازومستطیل
mess
U
سالن غذاخوری
messes
U
سالن غذاخوری
lyceum
U
سالن بحث
music hall
U
سالن موسیقی
music halls
U
سالن موسیقی
lobby
U
سالن انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
arrival hall
U
سالن ورود
lobbied
U
سالن انتظار
colosseum
U
سالن بزرگ
beauty salon
U
سالن زیبایی
showrooms
U
سالن نمایشگاه
concourse
U
سالن اصلی
showroom
U
سالن نمایشگاه
lyceum
U
سالن سخنرانی عمومی
lobby
U
سالن هتل و مهمانخانه
lobbies
U
سالن هتل و مهمانخانه
dramshop
U
سالن مشروب فروشی
saloon car
U
واگن سالن دار
lobbied
U
سالن هتل و مهمانخانه
officer's mess
U
سالن غذاخوری افسران
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
court tennis
U
تنیس داخل سالن
dojang
U
سالن تمرین تکواندو
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
departure hall
U
سالن ترک کردن
astrodome
U
سالن رسد خانه
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
refectories
U
سالن ناهار خوری
refectory
U
سالن ناهار خوری
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
The hall has three exits.
U
سالن دارای سه خروجی است.
basilicas
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
basilica
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
mess hall
U
سالن غذا خوری سرباز خانه
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
Is there a beauty salon in the hotel?
U
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
pullman car
U
واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
yasme
U
استراحت
rest
U
استراحت
breather
U
استراحت
breathers
U
استراحت
vacations
U
استراحت
vacation
U
استراحت
recumbency
U
استراحت
idlest
U
استراحت
idles
U
استراحت
idled
U
استراحت
idle
U
استراحت
byes
U
استراحت
relaxation
U
استراحت
bye
U
استراحت
rests
U
استراحت
rehabilitation
U
استراحت
gatecrashers
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
rest
U
استراحت کردن
calm down
<idiom>
U
استراحت کردن
repose
U
اسودگی استراحت
to take one's rest
U
استراحت کردن
to rest on one's oars
U
استراحت کردن
to rest oneself
U
استراحت کردن
to repose oneself
U
استراحت کردن
sick leave
U
استراحت بیماری
to retire to bed
U
استراحت کردن
to go to roost
U
استراحت کردن
surcease
U
پایان استراحت
to pause
U
استراحت کردن
binnacle
U
استراحت پزشکی
resting potential
U
پتانسیل استراحت
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
rests
U
محل استراحت
idle period
U
دوره استراحت
rests
U
استراحت کردن
lie by
U
استراحت کردن
lie off
U
استراحت کردن
lie up
U
استراحت کردن
go to rest
U
استراحت کردن
rest
U
محل استراحت
outstretch
U
استراحت کردن
relief interval
U
استراحت متناوب
lie down
U
استراحت کردن
quiescent point
U
نقطه استراحت
lie-down
U
استراحت کوتاه
lie-down
U
استراحت کردن
lie down
U
استراحت کوتاه
meal break
U
استراحت ناهار
unbuckling
U
استراحت کردن
unbuckles
U
استراحت کردن
unbuckled
U
استراحت کردن
unbuckle
U
استراحت کردن
quiescent current
U
جریان استراحت
nooning
U
استراحت نیمروز
relief time
U
زمان استراحت
rest period
U
دوره استراحت
rest cure
U
معالجه با استراحت
respite _
U
فاصله استراحت
to breathe a horse
U
استراحت کردن به اسب
rests
U
استراحت کردن بالشتک
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
Zen
U
استراحت بحالت نشسته
lair
U
محل استراحت جانور
rest up
U
استراحت کامل کردن
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
rest
U
تکیه گاه استراحت
rest
U
استراحت کردن بالشتک
lairs
U
محل استراحت جانور
rests
U
تکیه گاه استراحت
eases
U
سهولت استراحت رسایی
to rest up
U
استراحت کامل کردن
ease
U
سهولت استراحت رسایی
work ratio
U
نسبت کار به استراحت
easing
U
سهولت استراحت رسایی
mass practice
U
تمرین بدون استراحت
eased
U
سهولت استراحت رسایی
work relief
U
استراحت توام با کار
zazen
U
پایان استراحت نشسته
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
retire
U
استراحتگاه استراحت کردن
retires
U
استراحتگاه استراحت کردن
lodgment area
U
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
binnacle list
U
فهرست استراحت پزشکی
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
respite
U
استراحت تمدید مدت
slack suit
U
لباس مخصوص گردش یا استراحت
to take a mandatory break
U
وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
dwell
U
محل توقف توقفگاه استراحت
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
dwelled
U
محل توقف توقفگاه استراحت
dwells
U
محل توقف توقفگاه استراحت
lounge
U
محل استراحت ولم دادن
lounged
U
محل استراحت ولم دادن
lounges
U
محل استراحت ولم دادن
bedtimes
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
lounging
U
محل استراحت ولم دادن
rehabilitation
U
اردوگاه استراحت تسلی دادن
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
bedtime
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
lied
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
neutral corner
U
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lying in
U
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
trained
U
قطار
file
U
قطار
colleagues
U
هم قطار
rowed
U
قطار
string
U
قطار
rows
U
قطار
row
U
قطار
filed
U
قطار
train
U
قطار
trains
U
قطار
tandems
U
قطار
tandem
U
قطار
compeer
U
هم قطار
conpanion
U
هم قطار
colleague
U
هم قطار
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
diastasis
U
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
ring stool
U
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
railway station
U
ایستگاه قطار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com