English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head U سالار عنوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chieftain U سالار
chieftains U سالار
technocrat U فن سالار
technocrats U فن سالار
elitists U نخبه سالار
chief U قائد سالار
overseer of irrigation channel U مادی سالار
paterfamilias U سالار خانواده
chiefs U قائد سالار
warlord U جنگ سالار
office-holders U دیوان سالار
office-holder U دیوان سالار
elitist U نخبه سالار
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
major domo U نافر خوان سالار
major-domo U نافر خوان سالار
major-domos U نافر خوان سالار
goodman U سالار مهمانخانه دار
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
bureaucrats U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrat U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
titles U عنوان
head line U عنوان
capitulary U عنوان
caption U عنوان
captions U عنوان
printed U عنوان و..
prints U عنوان و..
rubric U عنوان
rubrics U عنوان
headline U عنوان
headlines U عنوان
life peer U عنوان
epithets U عنوان
epithet U عنوان
print U عنوان و..
ground U عنوان
appellative U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
life peers U عنوان
headings U عنوان
topic U عنوان
subject [topic] U عنوان
heading U عنوان
topics U عنوان ها
subjects U عنوان ها
themes U عنوان ها
name U عنوان
headword U عنوان
title U عنوان
title U عنوان
headwords U عنوان
titles U عنوان ها
names U عنوان ها
berthed U کسب عنوان
berthing U کسب عنوان
for example U به عنوان مثال
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
berths U کسب عنوان
berth U کسب عنوان
doctorate U عنوان دکتری
in a topic form U بصورت عنوان
captions U عنوان دادن
caption U عنوان دادن
doctorates U عنوان دکتری
appropriation title U عنوان سپرده
intitule U عنوان دادن به
superscrible U عنوان روی
untitled U بدون عنوان
exercise term U عنوان مانور
titlist U دارای عنوان
guize U روبند عنوان
the hoy f. U عنوان پاپ
possessory title U عنوان مالکیت
message heading U عنوان پیام
nowise U به هیچ عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
brand U عنوان تجارتی
branding U عنوان تجارتی
brands U عنوان تجارتی
natural U حرکت در عنوان
naturals U حرکت در عنوان
surname U لقب عنوان
surnames U لقب عنوان
honorific U عنوان تجلیلی
honorifics U عنوان تجلیلی
start of heading U شروع عنوان
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
on loan U به عنوان قرض
head U عنوان مبحث
headings U عنوان سرصفحه
headings U عنوان گذاری
heading U عنوان سرصفحه
heading U عنوان گذاری
topics U عنوان سرفصل
topic U عنوان سرفصل
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
short title U عنوان کوتاه شده
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinching U کسب عنوان قهرمانی
lord U عنوان لردی دادن به
donna U عنوان مودبانه بانوان
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
title block U قسمت عنوان نامه
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
titles U دارنده عنوان قهرمانی
title page U صفحه عنوان کتاب
superscription U عنوان روی پاکت
subhead U عنوان فرعی مقاله
clinched U کسب عنوان قهرمانی
language U برنامهای که به عنوان مترجم
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
subhead U عنوان جزء یا فرعی
clinch U کسب عنوان قهرمانی
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
misdirection U گمراهی عنوان غلط
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
title U دارنده عنوان قهرمانی
title U واگذارکردن عنوان دادن به
lords U عنوان لردی دادن به
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
to serve as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
superscription U عنوان نوشته روی چیزی
headings U سمت سینه ناو عنوان
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
heading U عنوان یا نام متن در فایل
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
running title U عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
headings U عنوان یا نام متن در فایل
heading U سمت سینه ناو عنوان
short title U عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
mercury delay line U تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
to have a title [ to be titled] U لقب دار [صاحب عنوان] بودن
they call him mister U یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
pabulum U [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
Will you go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me? U با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
unipolar U که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
rational number U عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
macroelement U تعداد داده ها که به عنوان یک عضو در نظر گرفته می شوند
to go out U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
initials U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialed U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com