English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is minutes past U ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
timed U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
forty five U چهل وپنج
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
half hour U 03 دقیقه
min U دقیقه
line per minute U خط در دقیقه
minute U : دقیقه
minute U دقیقه
From moment to moment . Every minute. U آن به آن ( هر دقیقه )
hours U 06 دقیقه
whipstitch U یک دقیقه
hour U 06 دقیقه
wait a second U یک دقیقه
exact sciences U علوم دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
watt minute U وات- دقیقه
beats U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
number of revolutions U دور بر دقیقه
speed of rotation U گردش بر دقیقه
rotational speed U گردش بر دقیقه
number of revolutions U گردش بر دقیقه
rev U گردش بر دقیقه
rpm U گردش بر دقیقه
mathematics U علوم دقیقه
revs per minute U گردش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
rpm U گردش در دقیقه
rpm U دور بر دقیقه
quarter hour U پانزده دقیقه
ampere minute U امپر- دقیقه
revs per minute U دور بر دقیقه
revolutions per minute U دور بر دقیقه
full-time U 09 دقیقه بازی
beat U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rev U دور بر دقیقه
speed of rotation U دور بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
rate of fire U تعدادتیر در دقیقه
rotational speed U دور بر دقیقه
revolution per minute U دور در دقیقه
cyclic rate U تعداد تیردر دقیقه
Wait a minute . U یک دقیقه مهلت بده
subtility U نکته باریک دقیقه
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
180 strokes a minute U ۱۸۰ ضربه در دقیقه
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
megacycle U یک میلیون دوردر دقیقه
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
rpm U مخفف دور در دقیقه
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
minor penalty U خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
Tell him, he needs to wait for a moment. U به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment . U بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
at the elventh hour U دقیقه نود کاری انجام دادن
pages U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempo U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempos U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
page U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printers U وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printer U وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
historical U گذشته
oldest U گذشته
preceded U گذشته
bygone U گذشته
past U گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
aside from U گذشته از
not to speak of <conj.> U گذشته از
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
old U گذشته
older U گذشته
to say nothing of <conj.> U گذشته از
and certainly not <conj.> U گذشته از
agone U گذشته
by gone U گذشته
foreby U گذشته
forepassed U گذشته
foretime U گذشته
due out U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
yesternight U شب گذشته
last a U گذشته
not to mention <conj.> U گذشته از
departed U گذشته
spun or span U گذشته
over with U گذشته
bypast U گذشته
last night U شب گذشته
gone by U گذشته
asides U گذشته از
aside U گذشته از
forepast U گذشته
pages U اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
paged U اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page U اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
redolence U خاطرات گذشته
whish U بسرعت گذشته
the present and the past U حال و گذشته
over and above U گذشته ازاین
the preterite tense U زمان گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
past years U سالهای گذشته
retrospective falsification U تحریف گذشته
self giving U از خود گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
the past tense U زمان گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
the year past U سال گذشته
sware U گذشته swear
sup.latest or last U تازه گذشته
expired U گذشته از موعد
ultimo U ماه گذشته
ultimo U در ماه گذشته
pt U زمان گذشته
lastmonth U ماه گذشته
upheld U گذشته uphold
the present and the past U گذشته و حال
by gone U چیزهای گذشته
ex post U به اعتبار گذشته
further on U از این گذشته
furthermore U از این گذشته
desperado U از جان گذشته
outdid U گذشته outdo
in a. to this U گذشته ازاین
retroactive U معطوف به گذشته
last year U سال گذشته
self devoted U از خود گذشته
next week U هفته گذشته
last week U هفته گذشته
last sunday U یکشنبه گذشته
late U تازه گذشته
furthermore <adv.> U از این گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
bled U گذشته Bleed
in the p U درزمان گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
desperate U از جان گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
exposed U سر راه گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
sprang U گذشته gnirps
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
swore U گذشته sweatr
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
rode U گذشته ride
also U گذشته از این
besides <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
backs U عقبی گذشته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com