English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The clock is fast (gaining). U ساعت دیواری تند کار می کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
Does this clock keep good time? U این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
wall clock ساعت دیواری
Other Matches
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
wall U دیواری
walls U دیواری
mural U دیواری
murals U دیواری
parietal U دیواری
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
wallpaper U کاغذ دیواری
hangings U کاغذ دیواری
sconce mirror U ایینه دیواری
side board U میز پا دیواری
extra-mural U فرا دیواری
bank U کرانه دیواری
wallpapers U کاغذ دیواری
murals U نقش دیواری
affiche U اعلان دیواری
paper hangings U کاغذ دیواری
outlet box U جعبه دیواری
intermural U میان دیواری
covered forge U کوره دیواری
fire side U بخاری دیواری
fire place U بخاری دیواری
fire grate U اجاق دیواری
mural U نقاشی دیواری
mural U نقش دیواری
murals U نقاشی دیواری
rung U پله ی دیواری
fresco U نقاشی دیواری
wall mounting cabinet U قفسه دیواری
chimney U بخاری دیواری
chimneys U بخاری دیواری
wall mounted switch U کلید دیواری
wall hanging U تزئینات دیواری
wall painting U نقاشی دیواری
wall paper U کاغذ دیواری
wall socket پریز دیواری
wall tie U بست دیواری
grates U بخاری تو دیواری
grated U بخاری تو دیواری
grate U بخاری تو دیواری
banks U کرانه دیواری
frescoes U نقاشی دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
electrical outlet U پریز دیواری
transparency U اسلاید دیواری
transparencies U اسلاید دیواری
power outlet U پریز دیواری
wall sockets U پریز های دیواری
tablature U نقاشی دیواری یا سقفی
lean to roof U بام سینه دیواری
electrical outlets U پریز های دیواری
to batter awall U کوبیدن یافروریختن دیواری
inclosure U چهار دیواری حصار
electric sockets U پریز های دیواری
wallpaper adhesive U چسب کاغذ دیواری
power outlets U پریز های دیواری
fractable U [کتیبه دیواری سنتوری]
witch hazel U موچسب پیچک دیواری
lean-to proof U بام سینه دیواری
pitch and toss U بازی بیخ دیواری
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
paper hanger U کاغذ دیواری چسبان
to panel a wall U دیواری را تخته کوبی کردن
wallpaper U با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers U با کاغذ دیواری تزئین کردن
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
countermure U دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
gas bracket U لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
frameworks U استخوان بندی قالب چهار دیواری
krantz U خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
framework U استخوان بندی قالب چهار دیواری
to peck down a wall U دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
hanging U [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
passion flower U گل ساعت
clocks U ساعت ها
hourly U ساعت به ساعت
clock U ساعت
zero hour U ساعت س
maypop U گل ساعت
timŠepiece U ساعت
timepiece U ساعت
by my watch U ساعت من
time-piece U ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
passionflower U گل ساعت
clk U ساعت
hours U ساعت
watches U ساعت
oclock U ساعت
watched U ساعت
horologii U ساعت
ticker U ساعت
watch U ساعت
horologe U ساعت
self-esteem U ساعت
clocks U ساعت
timepieces U ساعت
h hour U ساعت س
clock U ساعت
horologium U ساعت
in hour's time U دو ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
hour U ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
clock generator U ساعت زا
watching U ساعت
timepiece U ساعت
four o'clock U ساعت چهار
electric clock U ساعت الکتریکی
dutchmans U یکجور گل ساعت
digital clock U ساعت رقمی
clockhand U عقربه [ساعت ...]
navy time U ساعت دریایی
hand U عقربه [ساعت ...]
in the space of an hour U بفاصله یک ساعت
moon dial U ساعت مهتابی
hour glass U ساعت ریگی
internal clock U ساعت داخلی
horology U ساعت سازی
kwh U کیلووات- ساعت
horary U ساعت بساعت
hand glass U ساعت شنی
lights out U ساعت خواب
half hour U نیم ساعت
man hour U نفر ساعت
man hours U نفر در ساعت
mean time U ساعت متوسط
game clock U ساعت ورزشگاه
sandglass U ساعت ریگی
biological clock U ساعت زیستی
zulu time U ساعت گرینویچ
face of the clock U صفحه ساعت
wristlet U بند ساعت
watt hour U وات ساعت
watchcase U جعبه ساعت
watch test U ازمون ساعت
watch key U کلید ساعت
watch glss U شیشه ساعت
watch glass U شیشه ساعت
watch case U قاب ساعت
daylight saving time U ساعت تابستانی
hr U مخفف ساعت
hrs U مخفف ساعت
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
Face of the watch . U صفحه ساعت
rush-hour U ساعت شلوغی
rush-hour U ساعت پرمشغله
passion fruit U میوهی گل ساعت
kilowatt hours U کیلووات در ساعت
kilowatt hour U کیلووات در ساعت
pocket watch U ساعت جیبی
shot clock U ساعت مسابقه
shooting ckock U ساعت مسابقه
shipper U اهرم ساعت
sext U عبادت ساعت 21
sext U نماز ساعت شش
real time clock U ساعت بلادرنگ
quarter hour U ربع ساعت
pph U تعدادصفحه در ساعت
solar time U ساعت شمسی
sun dial U ساعت افتابی
w.h. U وات ساعت
watchcase U قاب ساعت
universal time U ساعت جهانی
tower clock U برج ساعت
time clock U گاه ساعت
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
the watch is warranted U خوبی ساعت
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
system time U ساعت سیستم
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
alarm clocks U ساعت شماطهای
solariums U ساعت افتابی
solarium U ساعت افتابی
alarum U ساعت زنگی
alarum clock U ساعت شماطهای
ampere hour U امپر- ساعت
ampere hour U امپر ساعت
watchbands U بند ساعت
watchband U بند ساعت
clockwise U در جهت ساعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com