English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stringed instruments U سازهای سیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
string band U دسته موزیک سازهای سیمی
the wind drowned the strigs U سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Other Matches
wire cloth U تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
non rotating wire rope U طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
structual engineering U مهندس سازهای
structural concrete U بتن سازهای
structural element U بخش سازهای
structural section U مقطع سازهای
structural steel U فولاد سازهای
structrual steelwork U فولاد سازهای
ligature U کلیدکوک سازهای زهی
woodwind U موسیقی برای سازهای بادی چوبی
structural failure U نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
stringed U سیمی
wiry U سیمی
tightwire U طناب سیمی
open wire line U خط سیمی هوایی
three wire generator U دینام سه سیمی
three wire system U دستگاه سه سیمی
wire ropes U طنابهای سیمی
wire beater همزن سیمی
wirework U کارهای سیمی
wire netting U تور سیمی
wire hinge U لولای سیمی
wire gauze U توری سیمی
wire drag U لاروب سیمی
wire core U مغزی سیمی
wire rope U طناب سیمی
open wire line U خط سیمی لخت
greyhounds U غربال سیمی
cabled U طناب سیمی
backstop U حصار سیمی
cable U طناب سیمی
netting U شبکه سیمی
hawser U طناب سیمی
hawsers U طناب سیمی
netting U تور سیمی
greyhound U غربال سیمی
lang's lay wire rope U طناب سیمی یک سو
wire netting U بافت توری سیمی
griddles U غربال سیمی کارگران
griddle U غربال سیمی کارگران
sarrated wire rope U طناب سیمی دندانهای
phantom circuit U مدار چهار سیمی
phantomed cable U کابل چهار سیمی
quadded cable U کابل چهار سیمی
plated wire memory U حافظه سیمی اندوده
beach matting U تور سیمی ساحلی
magnetic wire recording U ضبط صوت سیمی
screens U تور سیمی نصب کردن
screen U تور سیمی نصب کردن
phantoplex telegraphy U تلگراف چهار سیمی مرکب
screened U تور سیمی نصب کردن
screening, screenings U تور سیمی نصب کردن
cord U سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
omnibus wire U سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
cords U سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screening, screenings U تور سیمی پنجره توری دار
screened U تور سیمی پنجره توری دار
screens U تور سیمی پنجره توری دار
screen U تور سیمی پنجره توری دار
wire glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
headstay U سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
viola d'amore U ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
cable suspension bridge U پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
rope chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC U روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com