Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unit structure
U
سازمان یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
composition
U
ارایش یکان سازمان
compositions
U
ارایش یکان سازمان
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
Other Matches
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
structure
U
سازمان سازمان دادن
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
department
U
سازمان
structuring
U
سازمان
activities
U
سازمان
activity
U
سازمان
systems
U
سازمان
system
U
سازمان
machinery
U
سازمان
organisms
U
سازمان
departments
U
سازمان
organism
U
سازمان
inst
U
سازمان
institution
U
سازمان
structures
U
سازمان
organization
U
سازمان
organizations
U
سازمان
structure
U
سازمان
organisations
U
سازمان
unit
U
یکان
units
U
یکان
formation
U
یکان
singly
U
یکان یکان
organises
U
سازمان دادن
physiques
U
سازمان بدن
social organization
U
سازمان اجتماعی
physique
U
سازمان بدن
foundation
U
سازمان خیریه
tailor
U
سازمان دادن
tailors
U
سازمان دادن
file organization
U
سازمان پرونده
organising
U
سازمان دادن
system
U
مجموعه سازمان
labor service
U
سازمان کار
systems
U
مجموعه سازمان
visual organization
U
سازمان دیداری
organized
U
سازمان یافته
labor organization
U
سازمان کارگری
organizing
U
سازمان دادن
economic organization
U
سازمان اقتصادی
organizes
U
سازمان دادن
organizational
U
مربوط به سازمان
organize
U
سازمان دادن
organizations
U
سازمان بندی
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
planning organization
U
سازمان برنامه
United Nations
U
سازمان ملل
clandestine
U
سازمان پنهانی
force structure
U
سازمان یکانها
organization
U
سازمان بندی
charity organization
U
سازمان خیریه
reorganization
U
تجدید سازمان
task organization
U
سازمان رزمی
organization chart
U
لوحه سازمان
table of organization
U
جدول سازمان
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
counterintelligence
U
سازمان ضد جاسوسی
sensory organization
U
سازمان حسی
data organization
U
سازمان داده ها
file organization
U
سازمان فایل
organisations
U
سازمان بندی
logistical command
U
یکان لجستیکی
frontalier
U
یکان مرزی
pertinent
U
یکان لاحق
activities
U
قسمت یکان
tactical command
U
یکان تاکتیکی
strangle
U
دورافتادن از یکان
motorized
U
یکان موتوری
designation
U
اسم یکان
troop basis
U
مبنای یکان
support command
U
یکان پشتیبانی
troop unit
U
یکان سربازدار
mechanized
U
یکان مکانیزه
troop unit
U
یکان صنفی
designations
U
اسم یکان
activity
U
قسمت یکان
command strength
U
استعداد یکان
command net
U
شبکه یکان
fire unit
U
یکان اتش
combined command
U
یکان مرکب
combined arms
U
یکان مرکب
combatcommand
U
یکان رزمی
first seargeant
U
سرگروهبان یکان
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
naval activity
U
یکان دریایی
composite unit
U
یکان مختلط
exempted station
U
یکان مخصوص
divisional unit
U
یکان لشگری
distinguished unit
U
یکان ممتاز
major command
U
یکان عمده
detached unit
U
یکان مامورشده
designator code
U
کد تشخیص یکان
motor unit
U
یکان موتوری
muster book
U
دفتروقایع یکان
intercommand
U
بین یکان
installation type
U
نوع یکان
combat , echelon
U
یکان رزمی
shock troops
U
یکان ضربت
advance gruard
U
یکان جلودار
administrative command
U
یکان اداری
single unit
U
یکان منفرد
single unit
U
یکان مستقل
march unit
U
یکان راهپیمایی
force basis
U
مبنای یکان
service unit
U
یکان خدمات
air command
U
یکان هوایی
cavalry unit
U
یکان سوارزرهی
identification code
U
کدشناسایی یکان
paratroop
U
یکان چترباز
beach organization
U
یکان ساحلی
retraining command
U
یکان بازاموزی
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکان پایگاهی
service force
U
یکان خدمات
joint command
U
یکان مشترک
organizational
U
یکان سازمانی
service
U
قسمت یکان
mixed
U
یکان مختلط
sergeants
U
سرگروهبان یکان
straggler
U
گم شده از یکان
straggler
U
دورافتاده از یکان
stragglers
U
گم شده از یکان
stragglers
U
دورافتاده از یکان
organizations
U
یکان قسمت
unit training
U
اموزش یکان
organization
U
یکان قسمت
serviced
U
قسمت یکان
sergeant
U
سرگروهبان یکان
mobility
U
تحرک یکان
parent
U
یکان لاحق
parent
U
یکان اولیه
train
U
بنه یکان
train
U
عقبه یکان
trained
U
بنه یکان
organic
U
یکان سازمانی
trained
U
عقبه یکان
trains
U
بنه یکان
trains
U
عقبه یکان
boundary
U
حدود یکان
unit train
U
بنه یکان
unit supply
U
تدارکات یکان
composite
U
یکان مختلط
composite
U
یکان مرکب
active
U
یکان کادر
unit structure
U
استخوانبندی یکان
separates
U
یکان مستقل
separated
U
یکان مستقل
presence
U
فرستی در یکان
boundaries
U
حدود یکان
organisations
U
یکان قسمت
separate
U
یکان مستقل
reorganizing
U
دوباره سازمان دادن
reorganizes
U
تجدید سازمان کردن
reorganizes
U
دوباره سازمان دادن
reorganized
U
تجدید سازمان کردن
reorganized
U
دوباره سازمان دادن
direct
U
مدیریت یا سازمان دهی
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
directed
U
مدیریت یا سازمان دهی
reorganizing
U
تجدید سازمان کردن
reorganize
U
تجدید سازمان کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com