English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organized U سازمان یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
organises U بازار سازمان یافته
organising U بازار سازمان یافته
organize U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
organizing U بازار سازمان یافته
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
organized market U بازار سازمان یافته
Other Matches
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structure U سازمان سازمان دادن
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
findings U یافته
finding U یافته
extended U تمدید یافته
abroad U گسترش یافته
past U پایان یافته
linked U پیوند یافته
nascent U پیدایش یافته
matched U تطبیق یافته
deployed U گسترش یافته
allocated U اختصاص یافته
awakened U اگاهی یافته
done U وقوع یافته
generalized U تعمیم یافته
transferred U انتقال یافته
porrect U بسط یافته
transmissive U انتقال یافته
waney U کاهش یافته
wany U کاهش یافته
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
nee U تولد یافته
mature economy U تکامل یافته
tuned U وفق یافته
expanded U بسط یافته
full fledged U تکامل یافته
full-fledged U تکامل یافته
instinct with force U نیرو یافته
depauperate U تقلیل یافته
downfallen U زوال یافته
due out U خاتمه یافته
endrgized U انرژی یافته
instinct with life U روح یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
glorified U تجلیل یافته
structured U ساخت یافته
mature soil U خاک تکامل یافته
mature economy U اقتصاد رشد یافته
linked subroutine U زیربرنامه پیوند یافته
elaborated code U رمز بسط یافته
bimanual U بادودست انجام یافته
inning U زمین باز یافته
finds U چیز یافته مکشوف
centralized design U طراحی تمرکز یافته
generalized routine U روال تعمیم یافته
diminished U [قوس تقلیل یافته]
allopatric U بتنهایی وقوع یافته
diminished U : تقلیل یافته کاسته
find U چیز یافته مکشوف
reborn U تولد تازه یافته
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
systematized delusions U هذیانهای نظام یافته
structured english U انگلیسی ساخت یافته
structured design U طراحی ساختار یافته
sort merge program U پردازش تعمیم یافته
twice born U تولدتازه روحانی یافته
reduced mass U جرم کاهش یافته
reduced form U فرم تقلیل یافته
redivivus U تولد تازه یافته
contd U مخفف ادامه یافته
generalized coordinates U مختصات تعمیم یافته
formatted display U نمایش شکل یافته
development system U سیستم توسعه یافته
developed contries U ممالک توسعه یافته
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
extended precision U دقت توسعه یافته
extended memory U حافظه توسعه یافته
generalized force U نیروی تعمیم یافته
salvage U اموال نجات یافته از خطر
regenerates U زندگی تازه و روحانی یافته
reborn U تغییر حالت روحانی یافته
Distribution U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
ranker U افسر ترفیع یافته افسرصفی
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
well ordered U بنحو اکمل انجام یافته
salvages U اموال نجات یافته از خطر
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
structured programming U برنامه نویسی ساخت یافته
regenerated U زندگی تازه و روحانی یافته
generalized function U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
completing U خاتمه یافته یا کامل شده
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
completes U خاتمه یافته یا کامل شده
completed U خاتمه یافته یا کامل شده
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
extended character set U مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
regenerate U زندگی تازه و روحانی یافته
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
extendeo core U حافظه چنبرهای توسعه یافته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
crumblings U فاسد شده زوال یافته
the developed world U جهان توسعه یافته [پیشرفته]
generalized reinforcer U تقویت کننده تعمیم یافته
regenerating U زندگی تازه و روحانی یافته
generalized inhibitory potential U پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
content addressed U نشامی یافته از روی محتوی
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
airborne U بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
structured flowchart U نمودار گردش کار ساخت یافته
generations U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
generation U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
abended U خاتمه یافته بطور غیر عادی
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
newton U محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
new born U زاییده شده تازه تولد یافته
substantiative U بادلیل اثبات شده تجسم یافته
organizations U سازمان
organism U سازمان
department U سازمان
departments U سازمان
organisms U سازمان
activity U سازمان
activities U سازمان
structure U سازمان
structures U سازمان
systems U سازمان
system U سازمان
inst U سازمان
structuring U سازمان
organisations U سازمان
institution U سازمان
organization U سازمان
machinery U سازمان
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
ebcdic U کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel U فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
labor organization U سازمان کارگری
organize U سازمان دادن
organising U سازمان دادن
labor service U سازمان کار
organizational U مربوط به سازمان
organises U سازمان دادن
organizations U سازمان بندی
organisations U سازمان بندی
tailors U سازمان دادن
force structure U سازمان یکانها
economic organization U سازمان اقتصادی
data organization U سازمان داده ها
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
charity organization U سازمان خیریه
file organization U سازمان فایل
file organization U سازمان پرونده
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
organizes U سازمان دادن
foundation U سازمان خیریه
social organization U سازمان اجتماعی
clandestine U سازمان پنهانی
physique U سازمان بدن
physiques U سازمان بدن
sensory organization U سازمان حسی
unit structure U سازمان یکان
tailor U سازمان دادن
planning organization U سازمان برنامه
table of organization U جدول سازمان
reorganization U تجدید سازمان
visual organization U سازمان دیداری
United Nations U سازمان ملل
systems U مجموعه سازمان
organization U سازمان بندی
organizing U سازمان دادن
organization chart U لوحه سازمان
task organization U سازمان رزمی
system U مجموعه سازمان
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
arrays U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
NetView U معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
type table U نوع جدول سازمان
u.n. U سازمان ملل متحد
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
task organization U سازمان برای رزم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com