Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geological survey
U
سازمان زمین شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geology
U
زمین شناسی
geostrategy
U
زمین شناسی
science of geology
U
زمین شناسی
earth science
U
زمین شناسی
geological
U
زمین شناسی
geochronology
U
باستان شناسی زمین
geology
U
دانش زمین شناسی
formations
U
تشکیلات زمین شناسی
geologize
U
در زمین شناسی کارکردن
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
geologic erosion
U
فرسایش زمین شناسی
geologic
U
وابسته به زمین شناسی
pleistocene
U
عهدچهارم زمین شناسی
alcove
U
اشیانه زمین شناسی
alcoves
U
اشیانه زمین شناسی
geobiology
U
زمین زیست شناسی
geological
U
وابسته به زمین شناسی
geologically
U
از لحاظ زمین شناسی
mesozoic era
U
دوران دوم زمین شناسی
geoscience
U
علوم مربوط به زمین شناسی
geogonostic
U
مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostical
U
مربوط بعلم زمین شناسی
Anisian
U
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
Anisic
U
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
jura
U
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
jural
U
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
cretaceous
U
دوره زمین شناسی کرتاسه
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
dike
U
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
paleocene
U
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
permian
U
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
precambrian
U
قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
tectonics
U
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
intrusive bodies
U
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
neocene
U
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
speleology
U
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
stratigraphy
U
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
mesozoic
U
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
association for computers and humanities
U
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
phytography
U
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
neozoic
U
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
eocene
U
دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
geochronometry
U
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
paleozoic
U
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures
U
سازمان سازمان دادن
structuring
U
سازمان سازمان دادن
structure
U
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
organism
U
سازمان
organization
U
سازمان
systems
U
سازمان
organisms
U
سازمان
machinery
U
سازمان
inst
U
سازمان
organisations
U
سازمان
system
U
سازمان
institution
U
سازمان
departments
U
سازمان
structuring
U
سازمان
structures
U
سازمان
structure
U
سازمان
organizations
U
سازمان
department
U
سازمان
activity
U
سازمان
activities
U
سازمان
oenology
U
می شناسی شراب شناسی
social organization
U
سازمان اجتماعی
physique
U
سازمان بدن
physiques
U
سازمان بدن
planning organization
U
سازمان برنامه
organization chart
U
لوحه سازمان
organizations
U
سازمان بندی
foundation
U
سازمان خیریه
organization
U
سازمان بندی
reorganization
U
تجدید سازمان
economic organization
U
سازمان اقتصادی
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
organizational
U
مربوط به سازمان
tailor
U
سازمان دادن
labor service
U
سازمان کار
organize
U
سازمان دادن
force structure
U
سازمان یکانها
organizes
U
سازمان دادن
organizing
U
سازمان دادن
counterintelligence
U
سازمان ضد جاسوسی
United Nations
U
سازمان ملل
tailors
U
سازمان دادن
clandestine
U
سازمان پنهانی
task organization
U
سازمان رزمی
table of organization
U
جدول سازمان
file organization
U
سازمان فایل
file organization
U
سازمان پرونده
sensory organization
U
سازمان حسی
data organization
U
سازمان داده ها
organisations
U
سازمان بندی
charity organization
U
سازمان خیریه
organises
U
سازمان دادن
unit structure
U
سازمان یکان
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
labor organization
U
سازمان کارگری
organized
U
سازمان یافته
system
U
مجموعه سازمان
systems
U
مجموعه سازمان
visual organization
U
سازمان دیداری
organising
U
سازمان دادن
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
reorganize
U
تجدید سازمان کردن
reorganising
U
تجدید سازمان کردن
reorganises
U
دوباره سازمان دادن
reorganising
U
دوباره سازمان دادن
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
task organization
U
سازمان برای رزم
reorganize
U
دوباره سازمان دادن
United Nations
U
سازمان ملل متحد
reorganises
U
تجدید سازمان کردن
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
reorganized
U
دوباره سازمان دادن
reorganized
U
تجدید سازمان کردن
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
organized
U
سازمان داده شده
direction
U
سازمان دهی یامدیریت
stablishment
U
قسمت نظامی سازمان
organizing
U
بازار سازمان یافته
organizes
U
بازار سازمان یافته
organize
U
بازار سازمان یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com