Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dumbarton oaks conference
U
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
business
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
businesses
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
planning organization
U
سازمان برنامه
chief programmer
U
سازمان برنامه نویسی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
programming
U
برنامه ریزی
managements
U
برنامه ریزی
management
U
برنامه ریزی
schematization
U
برنامه ریزی
educational planning
U
برنامه ریزی اموزشی
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی
economic planning
U
برنامه ریزی اقتصادی
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
product planning
U
برنامه ریزی محصولات
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
quantitative programming
U
برنامه ریزی کمی
ex ante
U
برنامه ریزی شده
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
adhoc planning
U
برنامه ریزی روزمره
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
plan
U
برنامه ریزی کردن
schedule
U
برنامه ریزی کردن
social planning
U
برنامه ریزی اجتماعی
work out
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
plans
U
برنامه ریزی کردن
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
macroplanning
U
برنامه ریزی کلان
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
centeralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
state planning
U
برنامه ریزی دولتی
scheduled
U
برنامه ریزی کردن
rural planning
U
برنامه ریزی روستائی
population planning
U
برنامه ریزی جمعیت
planning system
U
نظام برنامه ریزی
schedules
U
برنامه ریزی کردن
production planning
U
برنامه ریزی تولید
planning horizon
U
مدت برنامه ریزی
programmed
U
برنامه ریزی شده
national planning
U
برنامه ریزی ملی
programming methods
U
روشهای برنامه ریزی
develop
U
برنامه ریزی و تولید
develops
U
برنامه ریزی و تولید
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
corporate planning
U
برنامه ریزی شرکت
programs
U
برنامه ریزی کردن
program
U
برنامه ریزی کردن
overall planning
U
برنامه ریزی کلی
financial planning
U
برنامه ریزی مالی
optimal planning
U
برنامه ریزی بهینه
consolidated planning
U
برنامه ریزی تلفیقی
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
quadratic programming
U
برنامه ریزی غیرخطی
goal programming
U
برنامه ریزی ارمانی
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
imperative planning
U
برنامه ریزی اجباری
comprehensive planning
U
برنامه ریزی جامع
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
centralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
timing
U
برنامه ریزی زمانی
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
planning horizon
U
افق برنامه ریزی
scheduled fire
U
اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
production planning and control
U
برنامه ریزی و کنترل تولید
nonprogrammed halt
U
توقف برنامه ریزی نشده
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
short run planning
U
برنامه ریزی کوتاه مدت
material requirements planning
U
برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
manpower planning
U
برنامه ریزی نیروی انسانی
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
decentralized planning
U
برنامه ریزی غیر متمرکز
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
devised
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
medium term planning
U
برنامه ریزی میان مدت
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
devising
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devise
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
non numeric programming
U
برنامه ریزی غیر عددی
nonlinear programming
U
برنامه ریزی غیر خطی
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
long run planning
U
برنامه ریزی بلند مدت
programmed switch
U
گزینه برنامه ریزی شده
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
programmed label
U
برچسب برنامه ریزی شده
financial planning system
U
سیستم برنامه ریزی مالی
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmable terminal
U
ترمینال قابل برنامه ریزی
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
directive planning
U
برنامه ریزی هدایت شده
formation
U
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
prom
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
proms
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
programmed i/o
U
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
blow
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blows
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefining
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
redefine
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
electrically
U
نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla
U
ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
timer switch
U
سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
EAPROM
U
گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
cursors
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
cursor
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
blast
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
blasts
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
to reprogram
U
دوباره برنامه ریزی
[جدید]
کردن
[رایانه شناسی]
addressable
U
نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
delay
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delays
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
eds
U
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
balances
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delaying
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
preprogrammed
U
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
proms
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
prom
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
pla
U
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
programmer
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
facsimile
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
programmable logic array
U
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
eprom
U
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
ansi
U
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
ACD
U
سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
deliberative
U
شوروی
Soviet
U
شوروی
Soviets
U
شوروی
api
U
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
Kremlin
U
دولت شوروی
consultative
U
شورایی شوروی
Soviet Union
U
اتحاد شوروی
soviet economy
U
اقتصاد شوروی
the soviet republics
U
جماهیر شوروی
graphics
U
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
Union of Soviet Socialist Republics
U
اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
masks
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
bear
U
لقب روسیه ودولت شوروی
bears
U
لقب روسیه ودولت شوروی
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
the big three
U
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com