Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
childlike
U
ساده وبی الایش کودک مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
babes
U
کودک شخص ساده و معصوم
babe
U
کودک شخص ساده و معصوم
babyish
U
کودک مانند
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
box camera
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
communication
U
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
opens
U
بی الایش
open
U
بی الایش
opened
U
بی الایش
taintless
U
بی الایش
contamination
U
الایش
simplex
U
بی الایش
freestanding
U
بی الایش
stained
U
الایش ننگ
stain
U
الایش ننگ
stains
U
الایش ننگ
platonist
U
طرفدارعشق بی الایش
staining
U
الایش ننگ
immaculately
U
بطور بی الایش
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
babies
U
کودک
tyke
U
کودک
kinchin
U
کودک
baby
U
کودک
child
U
کودک
toddler
U
کودک نو پا
chit
U
کودک
toddlers
U
کودک نو پا
it
U
ان کودک
tike
U
کودک
bantling
U
کودک
chits
U
کودک
infants
U
کودک
infant
U
کودک
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
carrycots
U
صندلی کودک
kindergartens
U
باغ کودک
carrycot
U
صندلی کودک
suckle
U
کودک شیرخوار
pedology
U
کودک شناسی
suckling
U
کودک شیرخواره
suckled
U
کودک شیرخوار
suckles
U
کودک شیرخوار
kindergarten
U
باغ کودک
rejected child
U
کودک مطرود
child study
U
کودک پژوهی
nurseries
U
مهد کودک
nursery
U
مهد کودک
kidded
U
کودک بچه
kidding
U
کودک بچه
child psychiatry
U
روانپزشکی کودک
child law
U
حقوق کودک
infantilism
U
کودک ماندگی
puerilism
U
کودک منشی
child development
U
رشد کودک
child centered
U
کودک محور
kid
U
کودک بچه
puerilism
U
کودک خویی
childproof
U
کودک ایمن
schoolchild
U
کودک دبستانی
infanticide
U
کودک کشی
child psychology
U
روانشناسی کودک
feral child
U
کودک وحشی
schoolchildren
U
کودک دبستانی
pediatrics
U
پزشکی کودک
day care center
U
مهد کودک
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
enelicomorphism
U
بزرگسال انگاری کودک
eros
U
صورت کودک بالدار
suckling
U
کودک شیر خوار
child abuse
U
بهره کشی از کودک
child guidance clinic
U
درمانگاه راهنمایی کودک
problem child
U
کودک مشکل افرین
backward child
U
کودک عقب مانده
pedometer
U
رشد سنج کودک
wolf child
U
کودک گرگ پرورده
pedimeter
U
رشد سنج کودک
toddles
U
کودک تازه براه افتاده
toddled
U
کودک تازه براه افتاده
pedagogy
U
فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler
U
کودک تازه براه افتاده
toddlers
U
کودک تازه براه افتاده
weanling
U
کودک تازه از شیر گرفته
toddle
U
کودک تازه براه افتاده
toddling
U
کودک تازه براه افتاده
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
dewy-eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser
U
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
teething ring
U
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
clodhoppers
U
ساده
untutored
U
ساده
naif
U
ساده
baldest
U
ساده
explicit
U
ساده
baldly
U
ساده
clodhopper
U
ساده
naive
U
ساده
simpleminded
U
ساده دل
simplex
U
ساده
balder
U
ساده
charmless
U
ساده
plainer
U
ساده
daff
U
ساده دل
unaadorned
U
ساده
clean
U
ساده
simple minded
U
ساده دل
cleaned
U
ساده
cleans
U
ساده
incomposite
U
ساده
incomplex
U
ساده
sheepish
U
ساده دل
sheepishly
U
ساده دل
taffetized
U
ساده
cleanest
U
ساده
bald
U
ساده
unmeaning
U
ساده
seemly
<adj.>
U
ساده دل
innocent
<adj.>
U
ساده دل
simple-hearted
<adj.>
U
ساده دل
fructose
U
ساده
artless
U
ساده
simplest
U
ساده دل
simplest
U
ساده
good-humored
U
ساده دل
idiot
U
ساده
inexpensive
U
ساده
idiots
U
ساده
conversable
<adj.>
U
ساده دل
expansive
<adj.>
U
ساده دل
slickest
U
ساده
slick
U
ساده
downright
U
ساده
freestanding
U
ساده
simplistic
U
ساده
frugal
U
ساده
unassuming
U
ساده
homespun
U
ساده
free spoken
U
ساده گو
simpler
U
ساده دل
simpler
U
ساده
simple
U
ساده دل
simple
U
ساده
unsophisticated
U
ساده
positive
U
ساده
unaffected
U
ساده
fraudless
U
ساده
semplice
U
ساده
fanciless
U
ساده
plain
U
ساده
unceremoniously
U
ساده
plainest
U
ساده
simple hearted
U
ساده دل
unceremonious
U
ساده
plains
U
ساده
plain hearted
U
ساده دل
ingenuous
U
صاف و ساده
credulity
U
ساده لوحی
simplify
U
ساده سازی
sot
U
ساده لوح
soft eye
U
چشمی ساده
nincompoops
U
ساده لوح
simplifies
U
ساده کردن
reductions
U
ساده سازی
reduction
U
ساده سازی
credulousness
U
ساده لوحی
nincompoop
U
ساده لوح
simplifies
U
ساده سازی
simplify
U
ساده کردن
phonemes
U
صداهای ساده
phoneme
U
صدای ساده
perfect gazes
U
گازهای ساده
primitive
U
شکل ساده
book keeping by single e.
U
دفترداری ساده
natively
U
بطور ساده
simple schizophrenia
U
اسکیزوفرنی ساده
simple parry
U
دفاع ساده
simple oscillator
U
نوسانگر ساده
naivete
U
ساده لوحی
cats paw
U
ساده لوح
lamb
U
ادم ساده
credulous
U
ساده لوح
booby
U
ساده لوح
overhand knot
U
گره ساده
simplistic
U
ساده طبع
plain paper
U
کاغذ ساده
simplex channel
U
مجرای ساده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com