Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
garrison house
U
ساخلو مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garrison
U
ساخلو
garrisons
U
ساخلو
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
landed a
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
free
U
مستقل
maverick
U
مستقل
separate
U
مستقل
autonomic
U
مستقل
autocratic
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
absolute
مستقل
separates
U
مستقل
separated
U
مستقل
independent
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
freelance
U
مستقل
free-standing
U
مستقل
frees
U
مستقل
realty
U
مستقل
freed
U
مستقل
solo
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
freeing
U
مستقل
solos
U
مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
to stand by oneself
U
مستقل بودن
device independence
U
مستقل از دستگاه
detached
U
ستون مستقل
context free
U
مستقل از متن
separate battery
U
اتشبار مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
autonomous variable
U
متغیر مستقل
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
absolutes
U
مستقل استبدادی
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
independent state
U
دولت مستقل
independent equations
U
معادلات مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
semi independent
U
نیمه مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
independent consultant
U
مشاور مستقل
independency
U
کشور مستقل
separate company
U
گروهان مستقل
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
single unit
U
یکان مستقل
entities
U
موجودیت مستقل
argument
U
متغیر مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
separate
U
یکان مستقل
separated
U
یکان مستقل
arguments
U
متغیر مستقل
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
individual units
U
یکانهای مستقل
separates
U
یکان مستقل
entity
U
موسسه مستقل
entity
U
موجودیت مستقل
entities
U
موسسه مستقل
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
dependent state
U
دولت غیر مستقل
dependency
U
کشور غیر مستقل
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
separation
U
مستقل شدن یکانها
separations
U
مستقل شدن یکانها
dependencies
U
کشور غیر مستقل
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
planing
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
microcontroller
U
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
reentrant
U
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
portable
U
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
separate
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separates
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
canonical schema
U
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
local
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
sections
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
modules
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
unbundled
U
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
solo
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
split-screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com