Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
parameter estimation
U
تخمین پارامترها
country file
U
فایلی در سیستم که پارامترها
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
paramterization
U
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
parametric
U
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
assembled
U
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assembles
U
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
condition
U
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
assemble
U
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
formatter
U
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
config.sys
U
در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
parameters
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
initialize
U
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
the urban districts
U
بخشهای شهر
leading sectors
U
بخشهای پیشرو
leading sectors
U
بخشهای پیشگام
aggregates
U
ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregate
U
ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
compartmentalize
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalized
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
tetrarch
U
والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
compartmentalising
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalises
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalised
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes
U
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
manager
U
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers
U
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
modularity
U
تشکیل شده از بخشهای تابعی
proportional parts
U
بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
interleaving
U
پردازندهای که با بخشهای پردازنده کار میکند
workings
U
همه بخشهای حفاری شده معدنی
partition
U
اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
partitions
U
اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
modularization
U
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
assembly
U
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
frees
U
مستقل
separate
U
مستقل
separated
U
مستقل
landed a
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
freeing
U
مستقل
separates
U
مستقل
autonomic
U
مستقل
independent
U
مستقل
realty
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
solos
U
مستقل
free
U
مستقل
solo
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
freed
U
مستقل
maverick
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
autocratic
U
مستقل
free-standing
U
مستقل
freelance
U
مستقل
absolute
مستقل
crop end
U
بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
crop end saw
U
اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
independent consultant
U
مشاور مستقل
garrison house
U
ساخلو مستقل
independent state
U
دولت مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
individual units
U
یکانهای مستقل
arguments
U
متغیر مستقل
argument
U
متغیر مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
separates
U
یکان مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
device independence
U
مستقل از دستگاه
separated
U
یکان مستقل
independent equations
U
معادلات مستقل
separate
U
یکان مستقل
context free
U
مستقل از متن
absolutes
U
مستقل استبدادی
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
independency
U
کشور مستقل
autonomous variable
U
متغیر مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
to stand by oneself
U
مستقل بودن
semi independent
U
نیمه مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
detached
U
ستون مستقل
separate battery
U
اتشبار مستقل
separate company
U
گروهان مستقل
entity
U
موسسه مستقل
entity
U
موجودیت مستقل
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
entities
U
موجودیت مستقل
entities
U
موسسه مستقل
single unit
U
یکان مستقل
input output table
U
بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
overlay
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
overlaying
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlays
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
ozonosphere
U
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
separations
U
مستقل شدن یکانها
separation
U
مستقل شدن یکانها
dependent state
U
دولت غیر مستقل
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
dependencies
U
کشور غیر مستقل
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
dependency
U
کشور غیر مستقل
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
biz
U
نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
par in
U
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
multiplex
U
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
formed
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
dualism
U
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
input output analysis
U
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
grey scale
U
سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
segments
U
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
worded
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
segment
U
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
JPEG++
U
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
linkages
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
linkage
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
word
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
linking
U
تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند
simultaneity
U
زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
precast
U
پیش ساخته
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
haniwork
U
دست ساخته
prefabricate
U
پیش ساخته
pucka
U
ساخته شده
hand made
U
ساخته دست
it is made
U
ساخته میشود
makable
U
ساخته شدنی
paved ford
U
گدار ساخته
manufactured head
U
سر ساخته شده
soi disant
U
خود ساخته
officinal
U
ساخته واماده
self formed
U
خود ساخته
fecit
U
ساخته است
self constituted
U
خود ساخته
ruled surface
U
سطح خط ساخته
bamboo
U
ساخته شده از نی
irowork
U
اهن ساخته
pukka
U
ساخته شده
artificalism
U
ساخته پنداری
simulated
U
شبیه ساخته
self-made
U
خود ساخته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com