Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cromlech
U
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prehistorical
U
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
prehistoric
U
ماقبل تاریخی
ogygian
U
ماقبل تاریخی
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
cut stone masonry
U
ساختمان با سنگهای تراشیده
pneumatolysis
U
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
historical materialism
U
ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
monuments
U
لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument
U
لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character
U
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
precipitated rocks
U
سنگهای رسوبی
meteorites
U
سنگهای اسمانی
meteorite
U
سنگهای اسمانی
precious stones
U
سنگهای گرانبها
effusive rocks
U
سنگهای خروجی
extrusive rocks
U
سنگهای خروجی
neutral rocks
U
سنگهای خنثی
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگونه
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگون
pervious rocks
U
سنگهای نفوذپذیر
intrusive rocks
U
سنگهای نفوذی
precipitated rocks
U
سنگهای ته نشست
hypabyssal rocks
U
سنگهای برمغاکی
volcanic
U
سنگهای اتشفشانی
uncomsolidated rocks
U
سنگهای ناهمجوش
sedimentary rocks
U
سنگهای ته نشستی
impermeable rocks
U
سنگهای نفوذناپذیر
moraine
U
سنگهای یخچالی
postdated
U
تاریخ ماقبل
precedents
U
ماقبل مقدم
postdating
U
تاریخ ماقبل
the last .but one
U
ماقبل اخر
precedent
U
ماقبل مقدم
past
U
پیش ماقبل
postdate
U
تاریخ ماقبل
prehistory
U
ماقبل تاریخ
predecessors
U
ماقبل سلف
predecessor
U
ماقبل سلف
penult
U
ماقبل اخر
postdates
U
تاریخ ماقبل
interusive rocks
U
سنگهای بیرون زده
zone of rock flowage
U
منطقه سنگهای روان
lapidarian
U
وابسته به سنگهای قیمتی
rondel
U
سنگهای قیمتی مدورزینتی
lapidary
U
وابسته به سنگهای قیمتی
postdate
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdating
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdated
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdates
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
internal rhyme
U
قافیه ماقبل اخر
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
antepenultimate
U
پیش از ماقبل اخر
antepenul
U
پیش از ماقبل اخر
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
igneous magma
U
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
protolithic
U
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
eozoic
U
مربوط به دوره ماقبل کامبرین
A prehistoric fossil.
U
یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
prevocalic
U
ماقبل حرف صدا دار
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
tessellate
U
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
knockstone
U
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
crystallite
U
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
meteoritics
U
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
mammoths
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoth
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
broch
U
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gabbro
U
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
epochal
U
تاریخی
historical
U
تاریخی
historic
U
تاریخی
monumental
U
تاریخی
copper smelting
U
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
historical dynamism
U
دینامیسم تاریخی
historical method
U
روش تاریخی
historical dynamism
U
پویائی تاریخی
historical development
U
سیر تاریخی
quasi historical
U
نیم تاریخی
historical necessity
U
ضرورت تاریخی
historical process
U
فرایند تاریخی
metachronism
U
اشتباه تاریخی
metachronism
U
لغزش تاریخی
parachronism
U
اشتباه تاریخی
historical dynamism
U
پویایی تاریخی
prehistoric
U
پیش تاریخی
historcicism
U
مکتب تاریخی
coevality
U
هم تاریخی معاصری
historical development
U
توسعه تاریخی
historical theories
U
نظریههای تاریخی
historical process
U
پویش تاریخی
chronologic
U
بترتیب تاریخی
chronological
U
بترتیب تاریخی
heritage asset
U
میراث تاریخی
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
coated chippings
U
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
epochs
U
عصرتاریخی حادثه تاریخی
historical determinism
U
جبر گرایی تاریخی
epoch
U
عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic
U
دارای تسلسل تاریخی
gopher
U
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
chronogram
U
نشان دادن سنوات تاریخی
philologist
U
ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
He delivered a historic speech.
U
نطق تاریخی یی ایراد کرد
they are of no historical
U
هیچ اهمیت تاریخی ندارد
Celtic cross
U
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
euhemerism
U
اساس تاریخی برای افسانه ها
cist
U
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
euhemerize
U
اساس تاریخی قائل شدن برای
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalize
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
menhir
U
سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
red letter day
<idiom>
U
روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
moses antedates zoroastes
U
موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
zero supperssion
U
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
penultimate
U
یکی به اخر مانده ماقبل اخر
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
accumulation
U
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
date of acquisition
U
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
arundinaceous
U
بشکل نی
ungulate
U
بشکل سم
in the shape of
U
بشکل
in the light of
U
بشکل
floriform
U
بشکل گل
caprine
U
بشکل بز
hoofs
U
بشکل سم
pinnately
U
بشکل پر
hoof
U
بشکل سم
actinomorphous
U
بشکل شعاعی
sheaflike
U
بشکل تیردان
shaper
U
بشکل در اورنده
hamate
U
بشکل قلاب
fashioning
U
بشکل در اوردن
fashioned
U
بشکل در اوردن
rotiform
U
بشکل چرخ
fashion
U
بشکل در اوردن
shaped like an apple
U
بشکل سیب
cylindrically
U
بشکل استوانه
scincoid
U
بشکل سقنقر
ridgewise
U
بشکل خرپشته
fashions
U
بشکل در اوردن
vinal
U
بشکل شراب
crosswise
U
بشکل ضرب در
cruciform
U
بشکل صلیب
crosswise
U
بشکل صلیب
convexty
U
بشکل محدب
wedgy
U
بشکل گوه
sigmate
U
بشکل حرف S
baculiform
U
بشکل میله
cuculiform
U
بشکل فاخته
racemose
U
بشکل خوشه
aliform
U
بشکل بال
ridgeways
U
بشکل خرپشته
decimally
U
بشکل اعشار
tubby
U
بشکل وان
awl shaped
U
بشکل درفش
broaching
U
بشکل مته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com