Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
factor structure
U
ساختار عاملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
factorial
U
عاملی
dibasic
U
دو عاملی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
two way analysis
U
تحلیل دو عاملی
bifactor method
U
روش دو عاملی
factorial validity
U
اعتبار عاملی
functional group
U
گروه عاملی
factorial design
U
طرح عاملی
factor analysis
U
تحلیل عاملی
factor loading
U
وزن عاملی
factor matrix
U
ماتریس عاملی
factor pattern
U
طرح عاملی
bifunctional catalysis
U
کاتالیز کردن دو عاملی
overdetermination
U
تعین چند عاملی
polyhydroxcy alcohol
U
الکل چند عاملی
factorial invariance
U
تغییر ناپذیری عاملی
sixteen factor personality questionnaire
U
پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
directive effect of functional groups
U
اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
os/
U
او- اس- توسیستم عاملی برای کامپیوترهای 2/personalsysterm
unix
U
یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است
CDRTOS
U
سیستم عاملی که سخت افزار I-CD را اجرا کند
carbonet hardness
U
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
dos
U
سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده
vm/sp
U
VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
dos
U
سیستم عاملی که توسط Digital Research برای IBM PC ساخته شده است
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
trsdos
U
System Operating ShackDisk Radio Tandyسیستم عاملی برای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
architecture
U
ساختار
structure
ساختار
structures
U
ساختار
structuring
U
ساختار
block structure
U
ساختار بلوکی
grain structure
U
ساختار بلوری
band structure
U
ساختار نواری
age structure
U
ساختار سنی
fabric
U
ساختار ساختمان
helical structure
U
ساختار مارپیچی
fine structure
U
ساختار فریف
ingots structure
U
ساختار شمش
institutional structure
U
ساختار نهادی
internal structure
U
ساختار داخلی
cellular structure
U
ساختار شبکهای
close packed structure
U
ساختار تنگچین
electronic structure
U
ساختار الکترونی
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
control structure
U
ساختار کنترلی
file structure
U
ساختار فایل
diamond structure
U
ساختار الماس
superstructures
U
ساختار بالا
superstructure
U
ساختار بالا
decision structure
U
ساختار تصمیم
data structure
U
ساختار داده ها
crystalline structure
U
ساختار بلوری
crystal structure
U
ساختار بلور
crane construction
U
ساختار جرثقیل
economic structure
U
ساختار اقتصادی
inverted structure
U
ساختار معکوس
kekule structure
U
ساختار ککوله
nuclear structure
U
ساختار هستهای
shell structure
U
ساختار لایهای
atomic structure
U
ساختار اتمی
structuring
U
ساختار ساخت
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
tree structure
U
ساختار درخت
relational structure
U
ساختار رابطهای
ring structure
U
ساختار حلقهای
selection structure
U
ساختار گزینشی
structure factor
U
عامل ساختار
structure chart
U
نمودار ساختار
sequence structure
U
ساختار ترتیبی
network structure
U
ساختار شبکهای
network stracture
U
ساختار شبکه
lewis structure
U
ساختار لوویس
linear structure
U
ساختار خطی
list structure
U
ساختار لیست
structure
U
ساختار ساخت
structures
U
ساختار ساخت
loop structure
U
ساختار حلقهای
molecular structure
U
ساختار مولکولی
nested structure
U
ساختار لانهای
structure
U
پی ریزی کردن ساختار
straight chain structure
U
ساختار راست زنجیر
valence bond structure
U
ساختار پیوند والانسی
structuring
U
پی ریزی کردن ساختار
structures
U
پی ریزی کردن ساختار
tertiary structure of protein
U
ساختار سوم پروتئین
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
sequential data structure
U
ساختار ترتیبی داده
database structure
U
ساختار پایگاه داده ها
hyperfine structure
U
ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure
U
ساختار هیدروژن زدوده
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
infrastructure
U
ساختار یا سرویس ابتدایی
graphic data structure
U
ساختار داده گرافیکی
algebraic structure
U
ساختار جبری
[ریاضی]
branch control structure
U
ساختار کنترل انشعاب
structuralists
U
وابسته به ساختار گرایی
structuralist
U
وابسته به ساختار گرایی
centralized network configuration
U
ساختار شبکهای متمرکز
contiguous data structure
U
ساختار دادههای همجوار
secondary structure of portein
U
ساختار دوم پروتئین
work breakdown structure
U
ساختار تفکیک کار
sequence control structure
U
ساختار کنترل ترتیبی
cubic closed packed structure
U
ساختار مکعبی تنگچین
structured design
U
طراحی ساختار یافته
pawn structure
U
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
wurtzite
U
ساختار شش گوشهای روی سولفید
leaf
U
گره آخر در ساختار درختی
definitions
U
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definition
U
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
node
U
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
inclusion
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implications
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
branched chain structure
U
ساختار زنجیری شاخه دار
implication
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
nodes
U
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
knot ratio
U
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
forest
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
externals
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
reconfiguration
U
تغییر دادن ساختار داده در سیستم
external
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
hexonal zinc sulfide structure
U
ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
h.f.s
U
structure hyperfine ساختار فوق فریف
broch
U
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
forests
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
DNA double helix
U
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
framework
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schemata
U
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schema
U
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queued
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
High Victorian
U
[سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
backsteingotit
U
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
frameworks
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
variable
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
random
U
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
randomly
U
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
array
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
abutment
U
[ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.]
[معماری]
variables
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
arrays
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
physical
U
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
chimney-cricket
U
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
rung
U
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
sparse array
U
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structuring
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structures
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
flowchart
U
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flow diagram
U
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
global
U
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
local
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
roots
U
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root
U
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
globally
U
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamically
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
locals
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
if/then/else
U
یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
freeing
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
frees
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
gallium arsenide
U
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
freed
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
kinematics
U
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flowchart
U
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flow diagram
U
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer
U
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
ddl
U
بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
tree
U
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com