Perdic | ساختار سلسله مراتبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	hierachical structure U	ساختار سلسله مراتبی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	hierarchies U	ساختار دادهای سلسله مراتبی
	hierarchy U	ساختار دادهای سلسله مراتبی
	onion skin language U	زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Other Matches

	hierarchical model U	مدل سلسله مراتبی
	hierarchical network U	شبکه سلسله مراتبی
	hierachical file system U	سیستم فایل سلسله مراتبی
	algebraic hierarchy parenthese U	پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
	hierarchical data base management system U	سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
	hdbms U	DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
	hierarchy U	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
	hierarchies U	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
	anastylosis U	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
	chains U	سلسله سلسله مراتب
	chain U	سلسله سلسله مراتب
	ghaut U	سلسله سلسله کوه
	command channels U	سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
	train U	سلسله
	dynasty U	سلسله
	strips U	سر سلسله
	catena U	سلسله
	gradation U	سلسله
	dynasties U	سلسله
	ranges U	سلسله
	ranged U	سلسله
	range U	سلسله
	systems U	سلسله
	system U	سلسله
	gradations U	سلسله
	run U	سلسله
	runs U	سلسله
	chain U	سلسله
	chains U	سلسله
	trains U	سلسله
	nexus U	سلسله
	trained U	سلسله
	genealogy U	سلسله
	kingdom U	سلسله
	genealogies U	سلسله
	ranges U	سلسله ردیف
	hierarchies U	سلسله مراتب
	rank U	سلسله مقام
	chains U	سلسله کوه
	string U	ردیف سلسله
	chain U	سلسله کوه
	ranked U	سلسله مقام
	ranks U	سلسله مقام
	trains U	رشته سلسله
	trained U	رشته سلسله
	ommiades U	سلسله امیه
	ommiad U	سلسله امیه
	sequence U	سلسله مراتب
	ranged U	سلسله ردیف
	range U	سلسله ردیف
	systems U	سلسله رشته
	system U	سلسله رشته
	unit system U	سلسله احاد
	chain of command U	سلسله مراتب
	mountain ranges U	سلسله جبال
	the vascular system U	سلسله اوندهاومجراها
	channels U	سلسله مراتب
	channelled U	سلسله مراتب
	channeling U	سلسله مراتب
	channeled U	سلسله مراتب
	channel U	سلسله مراتب
	sequences U	سلسله مراتب
	hierarchy U	سلسله مراتب
	train U	رشته سلسله
	pulse train U	سلسله تپش ها
	protomartyr U	سر سلسله شهدا
	ghat U	رشته سلسله
	phylum U	اجداد سلسله
	ghat U	سلسله کوه
	coneatenation U	تسلسل سلسله
	series U	سلسله ردیف
	nervous system U	سلسله عصب
	nervous systems U	سلسله عصب
	phylon U	اجداد سلسله
	pecking order U	سلسله مراتب
	hierachy U	سلسله مراتب
	the nervous system U	سلسله پیهای نباتی
	occupational hierarchy U	سلسله مراتب شغلی
	memory hierarchy U	سلسله مراتب حافظه
	military channel U	سلسله مراتب نظامی
	thearchy U	سلسله مراتب خدایان
	heavenly hierarchy U	سلسله مراتب فرشتگان
	achamenidae U	سلسله هخامنشی هخامنشیان
	neural U	وابسته به سلسله اعصاب
	response hierarchy U	سلسله مراتب پاسخ
	request mast U	از طریق سلسله مراتب
	chain of command U	سلسله مراتب فرماندهی
	hierarchism U	اصول سلسله مراتب
	flight U	یک رشته پلکان سلسله
	hierarchy of needs U	سلسله مراتب نیازها
	control hierarchy U	سلسله مراتب کنترل
	cryptochannel U	سلسله مراتب رمز
	data hierarchy U	سلسله مراتب داده ها
	echelon U	ستون طبقه سلسله مراتب
	dynast U	عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
	argumentum U	یک سلسله دلایل قابل قبول
	dynastical U	وابسته بیک سلسله پادشاهان
	novus actus intervenieus U	قطع سلسله علیت در خسارات
	habit family hierarchy U	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
	pecking order U	سلسله مراتب دانه چینی
	sympathetics U	سلسله پیهای نباتی باشد
	echelons U	ستون طبقه سلسله مراتب
	hierarchic U	وابسته به سلسله مراتب وریاست
	ohms U	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
	ohm U	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
	campaign U	سلسله عملیات کوره بلند
	campaigned U	سلسله عملیات کوره بلند
	campaigning U	سلسله عملیات کوره بلند
	campaigns U	سلسله عملیات کوره بلند
	request mast U	گزارش از طریق سلسله مراتب
	trained U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	trains U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	exempted station U	یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
	train U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	architecture U	ساختار
	structures U	ساختار
	structuring U	ساختار
	structure	ساختار
	aborted U	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
	semiosis U	یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
	aborts U	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
	aborting U	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
	underplot U	یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
	abort U	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
	diamond structure U	ساختار الماس
	nested structure U	ساختار لانهای
	molecular structure U	ساختار مولکولی
	superstructure U	ساختار بالا
	economic structure U	ساختار اقتصادی
	list structure U	ساختار لیست
	linear structure U	ساختار خطی
	relational structure U	ساختار رابطهای
	decision structure U	ساختار تصمیم
	electronic structure U	ساختار الکترونی
	network stracture U	ساختار شبکه
	network structure U	ساختار شبکهای
	data structure U	ساختار داده ها
	nuclear structure U	ساختار هستهای
	crystalline structure U	ساختار بلوری
	crystal structure U	ساختار بلور
	factor structure U	ساختار عاملی
	file structure U	ساختار فایل
	helical structure U	ساختار مارپیچی
	structure [first order] U	ساختار [ریاضی]
	grain structure U	ساختار بلوری
	ingots structure U	ساختار شمش
	institutional structure U	ساختار نهادی
	loop structure U	ساختار حلقهای
	inverted structure U	ساختار معکوس
	tree structure U	ساختار درخت
	kekule structure U	ساختار ککوله
	structure U	ساختار ساخت
	pyramidal structure U	ساختار هرمی
	superstructures U	ساختار بالا
	lewis structure U	ساختار لوویس
	fine structure U	ساختار فریف
	crane construction U	ساختار جرثقیل
	control structure U	ساختار کنترلی
	structuring U	ساختار ساخت
	band structure U	ساختار نواری
	ring structure U	ساختار حلقهای
	sequence structure U	ساختار ترتیبی
	age structure U	ساختار سنی
	internal structure U	ساختار داخلی
	structure chart U	نمودار ساختار
	fabric U	ساختار ساختمان
	selection structure U	ساختار گزینشی
	shell structure U	ساختار لایهای
	block structure U	ساختار بلوکی
	structures U	ساختار ساخت
	cellular structure U	ساختار شبکهای
	atomic structure U	ساختار اتمی
	structure factor U	عامل ساختار
	close packed structure U	ساختار تنگچین
	hierarchies U	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
	hierarchy U	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
	structure U	پی ریزی کردن ساختار
	straight chain structure U	ساختار راست زنجیر
	valence bond structure U	ساختار پیوند والانسی
	algebraic structure U	ساختار جبری [ریاضی]
	structuralist U	وابسته به ساختار گرایی
	work breakdown structure U	ساختار تفکیک کار
	hydrogen depleted structure U	ساختار هیدروژن زدوده
	hyperfine structure U	ساختار فوق فریف
	structured design U	طراحی ساختار یافته
	loop control structure U	ساختار کنترل حلقه
	structuralists U	وابسته به ساختار گرایی
	sequential data structure U	ساختار ترتیبی داده
	branch control structure U	ساختار کنترل انشعاب
	structuring U	پی ریزی کردن ساختار
	database structure U	ساختار پایگاه داده ها
	structures U	پی ریزی کردن ساختار
	infrastructure U	ساختار یا سرویس ابتدایی
	secondary structure of portein U	ساختار دوم پروتئین
	tertiary structure of protein U	ساختار سوم پروتئین
	sequence control structure U	ساختار کنترل ترتیبی
	centralized network configuration U	ساختار شبکهای متمرکز
	contiguous data structure U	ساختار دادههای همجوار
	cubic closed packed structure U	ساختار مکعبی تنگچین
	graphic data structure U	ساختار داده گرافیکی