Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leg block and under over
U
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
double leg pick up
U
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
front underlock
U
خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
heckles
U
بباد طعنه گرفتن شانه
heckling
U
بباد طعنه گرفتن شانه
heckle
U
بباد طعنه گرفتن شانه
heckled
U
بباد طعنه گرفتن شانه
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
holding and hitting
U
گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics
U
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
unseat
U
سرنگون کردن
unseating
U
سرنگون کردن
unseats
U
سرنگون کردن
unseated
U
سرنگون کردن
overthrows
U
سرنگون کردن
overthrown
U
سرنگون کردن
overthrowing
U
سرنگون کردن
overthrow
U
سرنگون کردن
overthrew
U
سرنگون کردن
hackle
U
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
set up
U
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
overset
U
برهم زدن سرنگون کردن
olympic lift and cross face
U
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
subversion
U
سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
overtumble
U
سرنگون کردن منقرض کردن
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
obstruction
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
heckle
U
شانه کردن
heckles
U
شانه کردن
hackle
U
شانه کردن
heckled
U
شانه کردن
heckling
U
شانه کردن
cop-out
U
شانه خالی کردن
beat
U
شانه خالی کردن
weasel
U
شانه خالی کردن
evade
U
شانه خالی کردن
shrinks
U
شانه خالی کردن از
weasels
U
شانه خالی کردن
repudiate
U
شانه خالی کردن
flinching
U
شانه خالی کردن
flinches
U
شانه خالی کردن
shirked
U
شانه خالی کردن از
flinched
U
شانه خالی کردن
shirks
U
شانه خالی کردن از
shirk
U
شانه خالی کردن
flinch
U
شانه خالی کردن
shirking
U
شانه خالی کردن از
bleneh
U
شانه خالی کردن
shrinking
U
شانه خالی کردن از
shirk
U
شانه خالی کردن از
quail
U
شانه خالی کردن
quails
U
شانه خالی کردن
shrink
U
شانه خالی کردن از
carding
U
شانه کردن پشم یاپنبه
back-comb
U
شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty
U
ازسختی شانه خالی کردن
crown imperial
U
گل سرنگون
fritillaria
U
گل سرنگون
fritillary
U
گل سرنگون
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
U
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
To shirk ones responsibility .
U
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shrink one's duty
U
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
to overrun one's duty
U
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
crash
U
قفل سرنگون
crashed
U
قفل سرنگون
nosedive
U
سرنگون شدن
crashes
U
قفل سرنگون
verthrow
U
سرنگون سازی
nosedives
U
سرنگون شدن
nosediving
U
سرنگون شدن
crashing
U
قفل سرنگون
crashingly
U
قفل سرنگون
one aircraft was shot down
U
سرنگون گردید
nosedived
U
سرنگون شدن
head to head
U
رقابت شانه به شانه
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
plummeting
U
نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummeted
U
نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummets
U
نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummet
U
نازل شدن سرنگون وارافتادن
combing
U
شانه کردن جستجو کردن
combed
U
شانه کردن جستجو کردن
comb
U
شانه کردن جستجو کردن
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
mark
U
نشانه کردن حریف
clinch
U
بغل کردن حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
clinching
U
بغل کردن حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
clinched
U
بغل کردن حریف
carding brush
U
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
simple leg ride
U
شگک خراب کردن حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
parried
U
دفع کردن حمله حریف
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
kneeing
U
خطای سد کردن راه حریف بازانو
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
hip check
U
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
hook check
U
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
near all
U
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
sweat out
U
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
finishes
U
کامل کردن
finish
U
کامل کردن
totalize
U
کامل کردن
complemented
U
کامل کردن
complement
U
کامل کردن
mature
U
کامل کردن
matures
U
کامل کردن
complementing
U
کامل کردن
complements
U
کامل کردن
roundest
U
کامل کردن
round
U
کامل کردن
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jab
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabs
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
flea flicker
U
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbing
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
rest up
U
استراحت کامل کردن
to pay home
U
تلافی کامل کردن
use up
<idiom>
U
استفاده کامل کردن
overhauls
U
اوراق کردن کامل
to rest up
U
استراحت کامل کردن
overhauling
U
اوراق کردن کامل
overhaul
U
اوراق کردن کامل
overhauled
U
اوراق کردن کامل
check up
U
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
speared
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
spear
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
spearing
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
overmaster
U
مهارت کامل پیدا کردن در
completed
U
کامل کردن انجام دادن
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
complete
U
کامل کردن انجام دادن
to post up
U
مطلع کردن کامل دادن به
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com