Perdic | زیر یک خم از مچ پا با حالت بزکش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	front takedown with outside single leg U	زیر یک خم از مچ پا با حالت بزکش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	head control and ankle pickup U	بزکش
	front headlock and side roll U	سر زیر بغل با مایه بزکش
	the i U	[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
	modes U	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
	mode U	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
	foreground U	سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
	squaring U	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
	analogues U	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
	vitrifying U	تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
	analog U	سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
	square U	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
	analogue U	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
	squares U	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
	squared U	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
	convertor U	وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
	oblique case U	حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
	print U	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
	printed U	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
	prints U	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
	devitrify U	از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
	plebeianism U	حالت عوام یا مردم پست حالت توده
	alternate U	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
	alternates U	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
	state of rest U	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
	alternated U	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
	genitive U	حالت مالکیت حالت مضاف الیه
	plasticity U	حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
	uart U	قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
	spectrality U	حالت طیفی حالت شبحی
	spectralness U	حالت طیفی حالت شبحی
	transitoriness U	حالت ناپایداری حالت بی بقایی
	cold forming U	حالت دهی در حالت سرد
	marginal case U	حالت نهائی حالت حدی
	crude U	حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
	real mode U	حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
	cold strength U	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
	universal U	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
	forward seat U	حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
	attitudes U	حالت
	situation U	حالت
	attitude U	حالت
	fettle U	حالت
	febricity U	حالت تب
	situations U	حالت
	predicaments U	حالت
	disposition U	حالت
	status U	حالت
	predicament U	حالت
	unexpressive U	بی حالت
	manner U	حالت
	expression U	حالت
	expressions U	حالت
	feverishness U	حالت تب
	estates U	حالت
	queasiness U	حالت قی
	tempers U	حالت
	make U	حالت
	estate U	حالت
	if U	حالت
	pyreticosis U	حالت تب
	idiocrasy U	حالت
	ill conditioned U	بد حالت
	tempered U	حالت
	makes U	حالت
	temper U	حالت
	line condition U	حالت خط
	self U	حالت
	posturing U	حالت
	postures U	حالت
	postured U	حالت
	posture U	حالت
	cases U	حالت
	glass eyed U	بی حالت
	case U	حالت
	state U	حالت
	condition U	حالت
	temperament U	حالت
	temperaments U	حالت
	stated U	حالت
	phases U	حالت
	state- U	حالت
	moods U	حالت
	stance U	حالت
	stances U	حالت
	states U	حالت
	phased U	حالت
	phase U	حالت
	stating U	حالت
	grain U	حالت
	mood U	حالت
	humanness U	حالت انسانیت
	heat proof quality U	حالت نسوزی
	grittiness U	حالت شنی
	ground state U	حالت پایه
	goutiness U	حالت نقرسی
	defensively U	با حالت تدافع
	hang over U	حالت خماری
	liquid state U	حالت مایع
	feminity U	حالت زنانه
	i.c. U	حالت اولیه
	iciness U	حالت یخی
	resilience U	حالت ارتجاعی
	lethargically U	با حالت سبات
	limit state U	حالت حدی
	fluidity U	حالت مایعی
	domesticity U	حالت اهلی
	possessives U	حالت اضافه
	possessive U	حالت اضافه
	linearity U	حالت طولی
	locative U	حالت مکانی
	thirstily U	با حالت تشنگی
	dative U	حالت برایی
	faintly U	در حالت ضعف
	logical state U	حالت یک منطقی
	kashruth U	حالت جواز
	kashrut U	حالت جواز
	idiocrasy U	حالت مخصوص
	idle position U	حالت سکون
	ignition condition U	حالت احتراق
	nervousness U	حالت عصبانی
	in a state of depression U	در حالت افسردگی
	in form U	خوش حالت
	inactive status U	حالت انتساب
	incipience U	حالت نخستین
	incipincy U	حالت نخستین
	initial state U	حالت اغازی
	input mode U	حالت ورودی
	insert mode U	حالت درج
	crudely U	در حالت خامی
	jussive U	حالت امری
	isopiestic U	حالت فشارمتعادل
	chararcter mode U	حالت دخشهای
	creaminess U	حالت سرشیری
	deadness U	حالت مرده
	deliverable state U	در حالت تحویل
	atilt U	با حالت حمله
	deplorble condltion U	حالت زار
	arborescence U	حالت شاخهای
	doubtfulness U	حالت تردید
	doughiness U	حالت خمیری
	downiness U	حالت کرکی
	drinking bout U	حالت مستی
	drive state U	حالت سائقی
	drowsihead U	حالت نیمخواب
	eburnation U	حالت عاجی
	antisepsis U	حالت ضد عفونی
	corresponding state U	حالت متنافر
	automatism U	حالت خودکاری
	childishness U	حالت بچگی
	burst mode U	حالت پیوسته
	circuit opening U	حالت مدارباز
	borderline state U	حالت مرزی
	balminess U	حالت مرهمی
	colloidal state U	حالت کلوییدی
	balanced state U	حالت متعادل
	command mode U	حالت فرماندهی
	balanced state U	حالت متوازن
	balanced state U	حالت تعادل
	conjugality U	حالت زناشویی
	continuum state U	حالت پیوستار
	conversational mode U	حالت محاورهای
	eigenstate U	حالت انرژی
	answer mode U	حالت پاسخ
	accusative U	حالت مفعولی
	feminineness U	حالت زنانه
	sulkily U	با حالت قهر
	genitive U	حالت اضافه
	defensive U	حالت تدافع
	final state U	حالت پایانی
	circumstantiality U	حالت وکیفیت
	free wheeling U	حالت خلاصی
	defensively U	حالت دفاعی
	counterpoise U	حالت تعادل
	fugitiveness U	حالت شخص
	gas phase U	حالت گازی
	glassy state U	حالت شیشهای
	accidentalness U	حالت اتفاقی
	acedia U	حالت خ-لسه
	energy state U	حالت انرژی
	equation of state U	معادله حالت
	answer mode U	حالت جواب
	equilibrium state U	حالت تعادل
	amentia U	حالت هذیان
	erectness U	حالت عمودی
	exceptional case U	حالت استثنایی
	excited state U	حالت برانگیخته
	expressive eyes U	چشمان با حالت
	facial expression U	حالت چهره
	affectivity U	حالت عاطفی
	febile U	دارای حالت تب
	affectedly U	با حالت بخودگرفته
	adrenergic reponse state U	حالت پر ادرنالینی
	vitreus state U	حالت شیشهای
	lucid interval U	حالت افاقه
	Lucky you! <idiom> U	خوش به حالت!
	translucence U	حالت زجاجی
	translucency U	حالت زجاجی
	tridimensionality U	حالت سه بعدی
	trilaterality U	حالت سه جانبی
	triliteralism U	حالت سه حرفی