Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subcritical
U
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
hot spot
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
compromising emanation
U
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk
<idiom>
U
ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
sequenced ejection
U
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
U
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogged
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
gravest
U
بم خطرناک
herculean
U
خطرناک
dicey
U
خطرناک
malignant
U
خطرناک
jeopardous
U
خطرناک
graves
U
بم خطرناک
grave
U
بم خطرناک
hazardous
U
خطرناک
parlous
U
خطرناک
critical
U
خطرناک
perilous
U
خطرناک
unsafe
U
خطرناک
serious
U
سخت خطرناک
hazardous goods
U
امتعه خطرناک
danger space
U
فضای خطرناک
sthenic
U
قوی خطرناک
warm corner
U
جای خطرناک
disastrous
U
خطرناک فجیع
critically wounded
U
مجروح خطرناک
marginal
U
حاشیهای خطرناک
pernicious anemia
U
کم خونی خطرناک
danger bearing
U
سمت خطرناک
danger area
U
منطقه خطرناک
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
dangerousness
U
وضعیت خطرناک
death trap
U
بسیار خطرناک
death traps
U
بسیار خطرناک
perilously
U
بطور خطرناک
predicament
U
وضع خطرناک
predicaments
U
وضع خطرناک
black propaganda
U
تبلیغات خطرناک
black body
U
قسمت خطرناک
dangerous play
U
بازی خطرناک
between wind and water
U
در جای خطرناک
dangerously
U
بطور خطرناک
venturesome
U
با تهور خطرناک
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
malignantly
U
بطور خطرناک یاردی
pixies
U
ادم بازیگوش و خطرناک
pixie
U
ادم بازیگوش و خطرناک
calamitous
U
مصیبت بار خطرناک
hairy
<idiom>
U
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
pixy
U
ادم بازیگوش و خطرناک
breakneck
U
فوق العاده خطرناک
dicey
<idiom>
U
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
danger space
U
فضای هوایی خطرناک
imminent
U
قریب الوقوع خطرناک
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
cockatrice
U
ادم خیلی مضر و خطرناک
porbeagle
U
کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
krait
U
مار سمی و خطرناک هندی
combat phase
U
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
near collision
U
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
wipe out
U
افتادن خطرناک از روی تخته موج
aldis lmap
U
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
stroke
U
مرحله
scenes
U
مرحله
scene
U
مرحله
rung
U
مرحله
grade
U
مرحله
grades
U
مرحله
stepping
U
مرحله
instar
U
مرحله
stroked
U
مرحله
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
strokes
U
مرحله
stroking
U
مرحله
phases
U
مرحله
stages
U
مرحله
step
U
مرحله
processes
U
مرحله
process
U
مرحله
phase
U
مرحله
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
stage
U
مرحله
phased
U
مرحله
differential stage
U
مرحله تفاضلی
speed level
U
مرحله سرعت
period
U
نوبت مرحله
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
execute phase
U
مرحله اجرا
exhaust stroke
U
مرحله اگزوز
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
home stretch
U
مرحله نهایی
job step
U
مرحله برنامه
primordium
U
مرحله نخست
speed stage
U
مرحله سرعت
power stroke
U
مرحله قدرت
propagation sequence
U
مرحله انتشار
developmental stage
U
مرحله تکوینی
an anxious time
U
مرحله پر اضطراب
fetch phase
U
مرحله واکشی
fission process
U
مرحله انشقاق
genital phase
U
مرحله تناسلی
output stage
U
مرحله خروجی
training cycle
U
مرحله اموزش
larval stage
U
مرحله کرمی
termination stage
U
مرحله پایانی
latency
U
مرحله پنهانی
macro stage
U
مرحله کلان
oral stage
U
مرحله دهانی
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
staping
U
مرحله بندی
termination phase
U
مرحله پایانی
solidifying process
U
مرحله انجماد
initiation sequence
U
مرحله اغازی
phallic stage
U
مرحله التی
imprimis
U
در مرحله نخست
recovery phase
U
مرحله شکوفائی
in the egg
U
در مرحله نخستین
recovery phase
U
مرحله رونق
in the first instance
U
در مرحله اول
induction stroke
U
مرحله تنفس
modulator
U
مرحله تحمیل گر
induction stroke
U
مرحله مکش
intake stroke
U
مرحله تنفس
inextremis
U
در اخرین مرحله
one step operation
U
عمل تک مرحله
phases
U
مرحله عملیات
step
U
مرحله پایه
step
U
مرحله رتبه
stepping
U
مرحله پایه
stepping
U
مرحله رتبه
grade
U
مرحله گراد
grades
U
مرحله گراد
point
U
مرحله قله
point
U
جهت مرحله
stage
U
درجه مرحله
stages
U
درجه مرحله
driver
U
مرحله تحریک
drivers
U
مرحله تحریک
processes
U
مرحله جریان
phase
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
milestones
U
مرحله برجسته
anal stage
U
مرحله مقعدی
process
U
مرحله جریان
milestone
U
مرحله برجسته
buffer stage
U
مرحله میانگیر
nth
U
در مرحله چند
assault phase
U
مرحله هجوم
periods
U
نوبت مرحله
intake stroke
U
مرحله مکش
pettifog
U
از مرحله پرت کردن
qualifying
U
رسیدن به مرحله بعد
tick
U
سخت ترین مرحله
novitiate
U
مرحله تازه کاری
noviciate
U
مرحله تازه کاری
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
milestones
U
مرحله مهمی اززندگی
ticked
U
سخت ترین مرحله
milestone
U
مرحله مهمی اززندگی
ossification
U
مرحله تشکیل استخوان
stage
U
پرده گاه مرحله
ticks
U
سخت ترین مرحله
stages
U
پرده گاه مرحله
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
preverbal phase
U
مرحله پیش کلامی
in leading
U
در مرحله شاگردی یا نوچگی
diastolic phase
U
مرحله انبساطی قلب
processes
U
جریان عمل مرحله
process
U
جریان عمل مرحله
creeping barrage
U
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
stadia
U
میدان ورزش مرحله
entelechy
U
مرحله تشکیل وتحقق
anal retentive stage
U
مرحله مقعدی ضبطی
stadiums
U
میدان ورزش مرحله
fire for effect
U
مرحله تیر موثر
cladding process
U
مرحله روکش کاری
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
stadium
U
میدان ورزش مرحله
single stepping
U
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
phased conversion
U
تبدیل مرحله بندی شده
rate determining step
U
مرحله تعیین کننده سرعت
Not to know what one is talking about.
U
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
declined
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
walk through
U
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
power amplifier stage
U
مرحله فزون ساز توان
phasing
U
مرحله بندی کردن عملیات
stages
U
مرحله دار شدن اشکوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com