Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumption diseconomies
U
زیانهای مصرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property
U
کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
internal diseconomies
U
زیانهای داخلی
negative externalities
U
زیانهای خارجی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
disposability
U
مصرفی
disutility
U
بی مصرفی
inputted
U
مصرفی
needlessness
U
بی مصرفی
input
U
مصرفی
consumption lending
U
وام مصرفی
consumer industries
U
صنایع مصرفی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
consumption credit
U
اعتبار مصرفی
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
expendable items
U
اقلام مصرفی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
nonexpendable
U
غیر مصرفی
consumables
U
کالاهای مصرفی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
affluent society
U
جامعه مصرفی
coloring agent
U
رنگ مصرفی
consumer goods
U
کالای مصرفی
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
commodity
U
کالای مصرفی
autoconsumption
U
خود مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
consumable
U
ماده مصرفی
exposure dose
U
مقدار دوز مصرفی
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
There is no market for it in Iran .
U
درایران مصرفی ندارد
expendable items
U
اقلام مصرفی شدنی
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
consumption economies
U
صرفه جوئیهای مصرفی
bar stock
U
ماده اولیه مصرفی
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
make up feed
U
اب مصرفی دیگ بخار ناو
name
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
names
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
conspicuious consumption
U
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
real balance effect
U
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
transubstantiation
U
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com