English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airy-fairy U فریف و لطیف
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
drawl U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
tender U دقیق ترد ونازک
tendered U دقیق ترد ونازک
tenderest U دقیق ترد ونازک
tendering U دقیق ترد ونازک
tenderizes U برای ترد ونازک کردن ان
tenderized U برای ترد ونازک کردن ان
tenderize U برای ترد ونازک کردن ان
tenderising U برای ترد ونازک کردن ان
tenderises U برای ترد ونازک کردن ان
tenderised U برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing U برای ترد ونازک کردن ان
brazier head rivet U نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
griddle cake U نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
tender U لطیف
softer U لطیف
soft U لطیف
smooth <adj.> U لطیف
precieuse U لطیف
delicate U لطیف
etherean U لطیف
precieux U لطیف
tenderest U لطیف
fairest U لطیف
fragile U لطیف
volatile U لطیف
tendered U لطیف
fairer U لطیف
benignant U لطیف
fair U لطیف
mignon U لطیف
fairs U لطیف
soft <adj.> U لطیف
gauzy U لطیف
tendering U لطیف
softest U لطیف
benignly U لطیف
benign U لطیف
gaseous U لطیف
pleasantry U لطیف طبعی
fair sex U جنس لطیف
the fairses U جنس لطیف
rose water U لطیف احساساتی
pleasantries U لطیف طبعی
subtlest U دقیق لطیف
subtler U دقیق لطیف
subtle U دقیق لطیف
fine U عالی لطیف
fined U عالی لطیف
finest U عالی لطیف
tenuous U لطیف دقیق
rarafaction U لطیف سازی
queazy U لطیف مزاج
gentler U ارام لطیف
gentle U ارام لطیف
honeyed U مطبوع لطیف
gossamery U خفیف لطیف
gentlest U ارام لطیف
gentle sex U جنس لطیف
gossamer U لطیف سبک
arrefication U لطیف سازی
fragile U لطیف زودشکن
queasy U لطیف مزاج
chichi U فریف
minikin U فریف
mignon U فریف
svelt U فریف
slender U فریف
subtile U فریف
fine U فریف
fined U فریف
pindling U فریف
precieuse U فریف
precieux U فریف
svelte U فریف
delicate U فریف
elegant U فریف
finest U فریف
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
the fair sex U جنس لطیف یعنی زن
rarer U لطیف نیم پخته
daintiness U سلیقه باذوق لطیف
the gentle sex U جنس لطیف یعنی زن
tendered U لطیف کردن انبار
tenderest U لطیف کردن انبار
rarest U لطیف نیم پخته
rare U لطیف نیم پخته
tender U لطیف کردن انبار
tendering U لطیف کردن انبار
The fair sex The female sex. U جنس لطیف ( مؤنث )
squeamishness U لطیف مزاجی دقت
fine boring U سوراخکاری فریف
hyperfine U فوق فریف
wiredrawn U طویل و فریف
in miniature U بطور فریف
tinnily U بطور فریف
lenis U رقیق فریف
superfine U بسیار فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
fine skill U مهارت فریف
fine structure U ساختار فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
sheer U مستقیما فریف
high grade zink U زینک فریف
aesthetically U فریف طبع
aesthetic U فریف طبع
quaint U خیلی فریف
elegant maners U اطوار فریف
elegant style U انشا فریف
squeamishly U بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
subtilization U ملایمت دقیق و لطیف سازی
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
serrulated U دارای دندانههای فریف
sheer U پارچه فریف حریری
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
fret saw U اره فریف کاری
fretsaw U اره فریف کاری
serrulate U دارای دندانههای فریف
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
capillary U فریف عروق شعریه
capillaries U فریف عروق شعریه
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
fine boring machine U دستگاه مته فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
fimbrillate U دارای ریشه فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
nobby U فریف خیلی شیک
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
penicillate U دارای شبکه توری فریف
wire gauze U تور فریف سیم مانند
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
beau geste U حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
drew U کشیده شد
leptosome U کشیده تن
drawlingly U کشیده
indrawn U تو کشیده
ectomorph U کشیده تن
posttensioning U پس کشیده
tensest U کشیده
longed U کشیده
longer U کشیده
tensing U کشیده
leptokurtic U کشیده
tense U کشیده
drawn U کشیده
longest U کشیده
threaded U نخ کشیده
tenses U کشیده
oblonated U کشیده
tenser U کشیده
oblongated U کشیده
deep drawn U از ته دل کشیده
longs U کشیده
long U کشیده
long- U کشیده
tensed U کشیده
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
drags U کشیده شدن
threaded U بند کشیده
flat fire U تیر کشیده
flare U زبانه کشیده
prolate U کشیده شده
in tow <idiom> U کشیده شده
sap U شیره کشیده از
tensive U کشیده شدنی
intractile U کشیده نشدنی
low angle fire U تیر کشیده
deprived U محرومیت کشیده
linear U باریک کشیده
chock-a-block U بالا کشیده
pinxit U کشیده است
ectomorphic type U سنخ کشیده تن
couchant U دراز کشیده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com