Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to space out
U
زیاد فاصله دادن گشادترکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thickest
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thicker
U
با فاصله زیاد از دوسطح
easily
U
بردن با فاصله زیاد
thick
U
با فاصله زیاد از دوسطح
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
To keep one s distmce from some one .
U
از کسی فاصله گرفتن ( زیاد صمیمی نشدن )
spread
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
shim
U
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
to kern
U
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
overrates
U
زیاد اهمیت دادن به
slashed
U
تخفیف زیاد دادن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن
overrating
U
زیاد اهمیت دادن به
luxuriating
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriates
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriated
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriate
U
اب وتاب زیاد دادن
overrated
U
زیاد اهمیت دادن به
slash
U
تخفیف زیاد دادن
slaughter
U
تخفیف زیاد دادن
slaughtered
U
تخفیف زیاد دادن
overcolour
U
زیاد لعاب دادن
overcolour
U
زیاد اب وروغن دادن
wiredraw
U
زیاد طول دادن
pump handle
U
زیاد تکان دادن
to put it on
U
زیاد لعابش دادن
over expose
U
زیاد روشنایی دادن
overrate
U
زیاد اهمیت دادن به
slaughters
U
تخفیف زیاد دادن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overset
U
زینت دادن زیاد بار کردن
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overbear
U
مغلوب کردن زیاد میوه دادن
enlarge
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
anneal
U
حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
enlarges
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
fused
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fuse
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
gap
U
فاصله
spacing
U
فاصله
discontinuance
U
فاصله
spaces
U
جا فاصله
diastema
U
فاصله
spaces
U
فاصله
per saltum
U
بی فاصله
intermezzo
U
فاصله
intermittence
U
فاصله
space
U
فاصله
distances
U
فاصله
hiatus
U
فاصله
clearance
U
فاصله
interregnum
U
فاصله
blank character
U
فاصله
space
U
جا فاصله
em dash
U
خط فاصله ام
en dash
U
خط فاصله ان
tele
U
فاصله
distance
U
فاصله
space bar
U
فاصله زن
length
U
فاصله
ranges
U
فاصله
single space
U
تک فاصله تو هم
blankest
U
فاصله
interregna
U
فاصله
interval
U
فاصله
blank
U
فاصله
equidistant
U
هم فاصله
lengths
U
فاصله
interregnums
U
فاصله
ranged
U
فاصله
range
U
فاصله
gaps
U
فاصله
unremittingly
U
بی فاصله
head space
U
فاصله سر
head space
U
فاصله سر تیربار
polar distance
U
فاصله قطبی
line spacing
U
فاصله سطر
line spacing
U
فاصله سطرها
span
U
فاصله معین
light gap
U
فاصله روشنایی
light gap
U
فاصله نور
spanned
U
فاصله معین
spaces
U
فاصله مدت
spaces
U
جا فاصله مدت
unspaced practice
U
تمرین بی فاصله
lattice spacing
U
فاصله شبکه
f. distance or length
U
فاصله کانونی
spanning
U
فاصله معین
spans
U
فاصله معین
leading
U
فاصله خطوط
ignition spark gap
U
فاصله جرقه
hard space
U
فاصله واصل
ignition gap
U
فاصله جرقه
haul distance
U
فاصله حمل
piston clearnce
U
فاصله پیستون
vertical interval
U
فاصله عمودی
range meter
U
فاصله سنج
line to line spacing
U
فاصله سطور
intervalometer
U
فاصله سنج
interval
U
فاصله زمانی
interval
U
فاصله تاکتیکی
time lags
U
فاصله زمانی
line spacing
U
فاصله خطوط
known distance
U
فاصله معلوم
time out
U
وقفه فاصله
gulfs
U
فاصله زدوری
spaces
U
فاصله گذاشتن
gulf
U
فاصله زدوری
tooth gap
U
فاصله دندانه
space
U
جا فاصله مدت
rivers
U
فاصله سفید
river
U
فاصله سفید
space
U
فاصله مدت
tritone
U
فاصله سه گام
elongation
U
فاصله زاویهای
removed
U
فاصله خانوادگی
angular distance
U
فاصله زاویهای
unit distance
U
با فاصله واحد
input gap
U
فاصله اولیه
frequency spacing
U
فاصله فرکانس
tritone
U
فاصله سه اهنگ
interspace
U
فاصله مدت
track pitch
U
فاصله شیار
keyspace
U
فاصله کلیدی
fiducial interval
U
فاصله اطمینان
spaced
U
فاصله دار
focal distance
U
فاصله کانونی
focal length
U
فاصله کانونی
white space
U
فاصله سفید
interval confidence
U
فاصله اطمینان
time lag
U
فاصله زمانی
space
U
فاصله گذاشتن
infighting
U
نبرد در فاصله کم
soft carriage return
U
خط فاصله خالی
safe distance
U
فاصله بی خطر
stadimeter
U
فاصله یاب
focussing
U
فاصله کانونی
focusses
U
فاصله کانونی
diatessaron
U
فاصله یک چهارم
focussed
U
فاصله کانونی
focuses
U
فاصله کانونی
distance meter
U
فاصله سنج
focus
U
فاصله کانونی
dead rise
U
فاصله مرده
class interval
U
فاصله طبقه
distant
U
فاصله دار
spacing
U
فاصله بندی
dutter
U
فاصله ستونها
focused
U
فاصله کانونی
time period
U
فاصله زمان
interstice
U
ترک فاصله
normal interval
U
فاصله معمولی صف
interim
U
فیمابین فاصله
deflationary gap
U
فاصله تنزلی
center distance
U
فاصله ازمرکز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com