English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
riffraff U زیادی توده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tump U توده درختان واقع بر روی تپه توده
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
immenseness U زیادی
hugeness U زیادی
heaviness U زیادی
abundance U زیادی
frequentness U زیادی
extremeness U زیادی
supervacaneous U زیادی
extras U زیادی
excrescential U زیادی
excrescent U زیادی
wealth U زیادی
immoderacy U زیادی
superfluity U زیادی
extra U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
redundance U زیادی
profuseness U زیادی
numerousness U زیادی
overly U زیادی
nimiety U زیادی
profoundness U زیادی
intenseness U زیادی
inordinacy U زیادی
excess U زیادی
excesses U زیادی
extra- U زیادی
excessiveness U زیادی
intensity U زیادی
unduly U زیادی
profoundly U زیادی
greatly U به زیادی
surpluses U زیادی
surplus U زیادی
superfluous U زیادی
immensity U زیادی
muchness U زیادی
undue U زیادی
greatness U زیادی
infiniteness U زیادی
enormousness U زیادی
largely U تا درجه زیادی
hyperacidity U زیادی اسید
over production U محصول زیادی
interleaf U برگ زیادی
inordinateness U زیادی بی اندازگی
clog U زیادی پرکردن
increscent U زیادی توسعه
overweight U وزن زیادی
clogged U زیادی پرکردن
clogs U زیادی پرکردن
outgrowth U گوشت زیادی
extensiveness U کثرت زیادی
exorbitance U زیادی افراط
fuzz ball U گوشت زیادی
gaudery U پیرایههای زیادی
distichiasis U مژگان زیادی
to a degree U تادرجه زیادی
overblance U زیادتی زیادی
for long U مدت زیادی
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
it was a U مبلغ زیادی بود
You have given me too much. U زیاد ( زیادی ) به من دادی
many of them U عده زیادی از انها
I incurred a heavy loss. U ضرر زیادی کردم
long a go U مدت زیادی پیش
long ago U مدت زیادی پیش
oversale U پیش فروش زیادی
over estimation U زیادی درنظر گرفتن
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
Quite a few people ... U تعداد زیادی [از مردم]
odd come short U زیادی باقی مانده
No small number of ... U تعداد زیادی [از مردم]
redun dantly U بطور زائدیا زیادی
excesses U مقدار زیادی از چیزی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
go out of one's way <idiom> U تلاش زیادی کردن
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
make a killing <idiom> U پول زیادی درآوردن
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
so U خیلی باین زیادی
extra U موضوعی که زیادی است
extra- U موضوعی که زیادی است
to shoot one's mouth off <idiom> U زیادی حرف زدن
exairesis U برش اندام زیادی
excess U مقدار زیادی از چیزی
growths U گوشت زیادی تومور
growth U گوشت زیادی تومور
extras U موضوعی که زیادی است
quite a number of people U عده زیادی از مردم
hyperacid U حاوی مقدار زیادی اسید
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
ring bone U استخوان زیادی در بخولق اسب
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
it takes much room U فضای زیادی را اشغال میکند
much sugar was left U قند زیادی باقی ماند
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
quickly U بدون مصرف زمان زیادی
polypus U گوشت زیادی ساقه دار
compacted U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
lose one's shirt <idiom> U پول زیادی را از دست دادن
compacts U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compact U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
splurge on something <idiom> U پول زیادی خرج کردن
Suffering many privations . U محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
I have lost a lot of blood. U خون زیادی از من رفته است
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
accumulation U توده
shells U توده
clots U توده
hill U توده
clot U توده
hills U توده
cumulation U توده
congeries U توده
shelling U توده
shell U توده
accumulations U توده
cumuli U توده
wads U توده
wad U توده
agglomerative U توده شو
aggregates U توده
piled U توده
stacks U توده
stacked U توده
stack U توده
oodles U توده
ruck U توده
rick U توده
conglomeration U توده
populace U توده
heaps U توده
volume U توده
heaping U توده
heap U توده
aggregate U توده
ricked U توده
ricking U توده
ricks U توده
aggregation U توده
pile U توده
agglomeration U توده
clotting U توده
lot U توده
esquillage U توده
pyres U توده
plebs U توده
pyre U توده
dollops U توده
volumes U توده
dollop U توده
conglomerations U توده
bulk U توده
masses U توده
massively U توده
varletry U توده
block U توده
blocked U توده
blocks U توده
stand U توده
ratag U توده
massing U توده
mass U توده
shock U توده
the many U توده
tag rag U توده
shocked U توده
shocks U توده
cumulus U توده
rucks U توده
sand pile U توده شن
riff raff U توده
the rabble U توده
the vulgar U توده
the masses U توده
massive U توده
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
polyposis U دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
to overdose a patient U داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
To stint . To be cheese - paring . U گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
pay through the nose <idiom> U برای چیزی پول زیادی خرج کردن
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
I cant see much difference in them. U فرق زیادی بین آنها نمی بینم
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com