English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
downfallen U زوال یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
crumblings U فاسد شده زوال یافته
Other Matches
decaying U زوال
downcome U زوال
ebb U زوال
decadence U زوال
ebbed U زوال
ebbs U زوال
epp U زوال
loss U زوال
decayed U زوال
decay U زوال
decays U زوال
falling off U زوال
ebbing U زوال
falling-off U زوال
downfall U زوال
fadeaway U زوال
tailspin U زوال
deterioration U زوال
sublation U زوال
decline U زوال
declines U زوال
declining U زوال
chute U زوال
chutes U زوال
come down U زوال
decadency U زوال
consumption U زوال
fall U زوال
declined U زوال
declining U زوال انحطاط
falling market U بازار رو به زوال
declined U زوال انحطاط
dementia U زوال عقل
decline U زوال انحطاط
evanescence U زوال تدریجی
anergasia U زوال کارکرد
caducity U قابل زوال
declining industry U صنعت رو به زوال
depersonalization U زوال شخصیت
self naughting U زوال نفس
declines U زوال انحطاط
degenerative <adj.> U زوال آفرین
dementia infantilis U زوال عقل کودکی
depigmentation U زوال رنگ دانه
dementia praecox U زوال عقل پیشرس
lapse U زوال سپری شدن
lapses U زوال سپری شدن
dementia paralytica U زوال عقل فلجی
senile dementia U زوال عقل پیری
pseudodementia U زوال عقل کاذب
lapsing U زوال سپری شدن
epileptic dementia U زوال عقل صرعی
imperishably U بطور زوال ناپذیر
alcoholic dementia U زوال عقل الکلی
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
presenile dementia U زوال عقل پیش پیری
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
findings U یافته
finding U یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
full-fledged U تکامل یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
full fledged U تکامل یافته
wany U کاهش یافته
organized U سازمان یافته
expanded U بسط یافته
tuned U وفق یافته
instinct with force U نیرو یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
waney U کاهش یافته
transmissive U انتقال یافته
porrect U بسط یافته
due out U خاتمه یافته
depauperate U تقلیل یافته
endrgized U انرژی یافته
nee U تولد یافته
mature economy U تکامل یافته
instinct with life U روح یافته
transferred U انتقال یافته
linked U پیوند یافته
structured U ساخت یافته
glorified U تجلیل یافته
matched U تطبیق یافته
nascent U پیدایش یافته
deployed U گسترش یافته
extended U تمدید یافته
done U وقوع یافته
allocated U اختصاص یافته
awakened U اگاهی یافته
abroad U گسترش یافته
past U پایان یافته
generalized U تعمیم یافته
redivivus U تولد تازه یافته
development system U سیستم توسعه یافته
reduced form U فرم تقلیل یافته
reduced mass U جرم کاهش یافته
developed contries U ممالک توسعه یافته
inning U زمین باز یافته
organizing U بازار سازمان یافته
sort merge program U پردازش تعمیم یافته
generalized routine U روال تعمیم یافته
structured design U طراحی ساختار یافته
find U چیز یافته مکشوف
organized market U بازار سازمان یافته
formatted display U نمایش شکل یافته
extended precision U دقت توسعه یافته
extended memory U حافظه توسعه یافته
linked subroutine U زیربرنامه پیوند یافته
organize U بازار سازمان یافته
finds U چیز یافته مکشوف
organising U بازار سازمان یافته
organises U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
mature soil U خاک تکامل یافته
elaborated code U رمز بسط یافته
structured english U انگلیسی ساخت یافته
centralized design U طراحی تمرکز یافته
bimanual U بادودست انجام یافته
mature economy U اقتصاد رشد یافته
reborn U تولد تازه یافته
diminished U : تقلیل یافته کاسته
contd U مخفف ادامه یافته
generalized force U نیروی تعمیم یافته
generalized coordinates U مختصات تعمیم یافته
twice born U تولدتازه روحانی یافته
systematized delusions U هذیانهای نظام یافته
allopatric U بتنهایی وقوع یافته
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
diminished U [قوس تقلیل یافته]
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
Distribution U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
completed U خاتمه یافته یا کامل شده
completes U خاتمه یافته یا کامل شده
completing U خاتمه یافته یا کامل شده
generalized function U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
regenerate U زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated U زندگی تازه و روحانی یافته
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
well ordered U بنحو اکمل انجام یافته
ranker U افسر ترفیع یافته افسرصفی
regenerates U زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating U زندگی تازه و روحانی یافته
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
structured programming U برنامه نویسی ساخت یافته
generalized reinforcer U تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
the developed world U جهان توسعه یافته [پیشرفته]
extended character set U مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
extendeo core U حافظه چنبرهای توسعه یافته
content addressed U نشامی یافته از روی محتوی
reborn U تغییر حالت روحانی یافته
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
salvages U اموال نجات یافته از خطر
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
generalized inhibitory potential U پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
salvage U اموال نجات یافته از خطر
structured flowchart U نمودار گردش کار ساخت یافته
new born U زاییده شده تازه تولد یافته
newton U محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
substantiative U بادلیل اثبات شده تجسم یافته
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
abended U خاتمه یافته بطور غیر عادی
generations U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
airborne U بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
ebcdic U کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel U فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
arrays U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
NetView U معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
amiga U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
ethernet U گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
LAN Manager U سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com