English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
foul mouthed U بدزبان
profane U بدزبان
foul-mouthed U بدزبان
foulmouthed U بدزبان
vituperative U بدزبان
sharp tongued U بدزبان
fishwives U زن بدزبان
fishwife U زن بدزبان
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
abusive U بدزبان توهین امیز
ribald U بدزبان ادم هرزه
stomal U دهان دار وابسته به دهان
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
the old p should be continued U رویه پیش بایدادامه یابد
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
ox fly U یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
static economy U اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
rarefaction U جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
i/o U فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
mouth U دهان
mouthed U دهان
jib U دهان
jibbed U دهان
jibbing U دهان
polystomatous U دهان
jibs U دهان
mouths U دهان
chops U دهان
mouthing U دهان
gobs U دهان
gob U دهان
OS U دهان
astomatous U بی دهان
slobbering U اب دهان
puss U دهان
slobbered U اب دهان
slobbers U اب دهان
spittle U اب دهان
astomatal U بی دهان
slobber U اب دهان
polystome U دهان
saliva U اب دهان
unmuffle U دهان
potato box U دهان
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
orals U از راه دهان
oral U از راه دهان
cyclostomatous U دهان گرد
throat U صدا دهان
astomatal U فاقد دهان
throats U صدا دهان
cyclostomate U دهان گرد
mouths U در دهان گذاشتن
stomatitis U ورم دهان
stomatous U دهان دار
to shut up U دهان بستن
toho U دهان ببر
widemouthed U دهان باز
mouth-watering U دهان آب انداز
mouthwash U دهان شویه
mouthwashes U دهان شویه
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
mum's the word <idiom> U دهان قرص
stomatic U شبیه دهان
stomatal U وابسته به دهان
stomatal U دهان دار
fomalhaut U دهان ماهی
gymnostomous U برهنه دهان
insalivate U اب دهان زدن به
microstomous U کوچک دهان
mouthy U دهان دار
neb U پوزه دهان
openmouthed U دهان باز
peroral U از راه دهان
rictus U چاک دهان
stomatology U دهان پزشکی
stoma U شکاف دهان
reek U بخار دهان
slobber U دهان را اب انداختن
gags U دهان باز کن
palates U سقف دهان
palate U سقف دهان
spit U اب دهان خدو
fetid U گند دهان
gagging U دهان باز کن
slobbered U دهان را اب انداختن
gagged U دهان باز کن
reeking U بخار دهان
scolded U ادم بد دهان
reeks U بخار دهان
scold U ادم بد دهان
reeked U بخار دهان
slobbers U دهان را اب انداختن
gag U دهان باز کن
slobbering U دهان را اب انداختن
halitosis U گند دهان
spits U اب دهان خدو
mouthing U در دهان گذاشتن
mouth U در دهان گذاشتن
mouthed U در دهان گذاشتن
scolds U ادم بد دهان
spiracular U شبیه سوراخ دهان
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
slobbers U اب دهان روان ساختن
socket کام [سقف دهان]
screw up U غنچه کردن دهان
trap U دهان [اصطلاح روزمره]
trap U نیرنگ فریب دهان
mouthpart U زائده نزدیک دهان
halitosis U بدبویی دهان [پزشکی]
chops U دهان [اصطلاح روزمره]
paralysis of the face U لغو یا کجی دهان
orinasal U از دهان و بینی درامده
jaws U دهان [اصطلاح روزمره]
slobbering U اب دهان روان ساختن
bazoo [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
pie hole [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
fondants U شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant U شیرینی ای که در دهان اب میشود
toadfish U ماهی دهان گشاددریایی
blurt U از دهان بیرون انداختن
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
To muzzle the people. U دهان مردم را بستن
swearer U ادم بد دهان وفحاش
mush [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
slobber U اب دهان روان ساختن
stomatogastric U وابسته به دهان ومعده
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
slobbered U اب دهان روان ساختن
gob [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
maw U دهان [اصطلاح روزمره]
yap [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
bad breath U بدبویی دهان [پزشکی]
muzzles U دهان بند دهنه
gag U دهان بند بستن
mug U ساده لوح دهان
squiggles U در دهان قرقره کردن
fullmouthed U دارای دهان کامل
xerostomia U خشکی دهان [پزشکی]
Wellington U چکمه دهان گشاد
dry mouth syndrome U خشکی دهان [پزشکی]
gagged U دهان بند بستن
clump block U قرقره دهان گشاد
cake-hole [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
muzzled U دهان بند دهنه
muzzling U دهان بند دهنه
spit U اب دهان پرتاب کردن
muzzle U دهان بند دهنه
spits U اب دهان پرتاب کردن
gags U دهان بند بستن
aboral U نقطه مقابل دهان
gagging U دهان بند بستن
mugged U ساده لوح دهان
drool U اب از دهان تراوش شدن
ejaculate U از دهان بیرون پراندن
drools U اب از دهان تراوش شدن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
dry mouth U خشکی دهان [پزشکی]
drooled U اب از دهان تراوش شدن
fetor oris U بدبویی دهان [پزشکی]
mugs U ساده لوح دهان
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
ejaculates U از دهان بیرون پراندن
ejaculating U از دهان بیرون پراندن
hagfish U مارماهی دهان گرد
ejaculated U از دهان بیرون پراندن
mugging U ساده لوح دهان
squiggle U در دهان قرقره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com