English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patinated U زنگار گرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spats U زنگار کوتاه برای کفش زنگار
galligaskins U زنگار
verdigris U زنگار
leggin U زنگار
iridescence U زنگار
verdigris U زنگار مس
rust U زنگار
rusted U زنگار
patina U زنگار
legging U زنگار
rusts U زنگار
boot hose U زنگار
gamashes U زنگار
patine U زنگار
blights U زنگار افت
blighting U زنگار افت
spatterdashes U زنگار گل گیر
blight U زنگار افت
gambado U زنگار یا پا پیچ سوارکاری
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
dullest U گرفته
low-spirited U گرفته
choky U گرفته
pokey U گرفته
dulled U گرفته
dull U گرفته
thicker U گرفته
thick U گرفته
low spirited U گرفته
accustomed خو گرفته
duller U گرفته
dulling U گرفته
muzzy U گرفته
dulls U گرفته
fustier U بو گرفته
folded in mist U مه گرفته
uptight U گرفته
mistful U مه گرفته
fustiest U بو گرفته
fusty U بو گرفته
thickest U گرفته
hoarser U گرفته
muggy U گرفته
brumous U مه گرفته
gruff U گرفته
chock full U گرفته
addicted U خو گرفته
comate U مه گرفته
heartsore U دل گرفته
darksome U گرفته
fogbound U مه گرفته
bunged up U قی گرفته
clouded U گرفته
air less U گرفته
hoarse U گرفته
rancid U بو گرفته
adopted U گرفته
hoarsest U گرفته
sombrous U گرفته
patinous U کبره گرفته
dulled U کندشدن گرفته
rainy U تر رگبار گرفته
hoarsely U بطور گرفته
fonder U انس گرفته
poky U گرفته دلگیر
pokier U گرفته دلگیر
derivatives U گرفته شده
duller U کندشدن گرفته
began U دست گرفته
tristful U گرفته محزون
fond U انس گرفته
to d. itself U گرفته شدن
triste U گرفته محزون
reposing upon U قرار گرفته بر
rheumatic U رماتیسم گرفته
dulls U کندشدن گرفته
divorcee U زن طلاق گرفته
dulling U کندشدن گرفته
fondest U انس گرفته
resolved that ...... U تصمیم گرفته شد که
pokiest U گرفته دلگیر
dullest U کندشدن گرفته
divorcees U زن طلاق گرفته
drippy U هوای گرفته
measly U کرم گرفته
derivative U گرفته شده
caught U گرفته شده
solemn U گرفته موقرانه
smoky U دود گرفته
aeruginous U زنگ گرفته
blear U گرفته وتاریک
blear eyes U چشمان قی گرفته
in mourning U چرک گرفته
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
cerated U موم گرفته
Are you kidding ? Are you being funny? U شوخیت گرفته ؟
maggoty U کرم گرفته
on the panel U جزوصورت گرفته
wont U خو گرفته عادت
eerie U ترساننده گرفته
filmy U غبار گرفته
filmiest U غبار گرفته
filmier U غبار گرفته
verminous U شپش گرفته
leaded U سرب گرفته
mity U کزم گرفته
mistful U میغ گرفته
airless U گرفته یا دم کرده
medalled U مدال گرفته
dull U کندشدن گرفته
addict خو گرفته معتاد
addicts U : خو گرفته معتاد
foul house U چشمی گرفته لنگر
cut nails U ناخنهای گرفته یا چیده
patinous U زنگارگرفته جرم گرفته
lowers U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
malty U خو گرفته به ابجو خوری
i had been caught U گرفته شده بودم
skimmed milk U شیرخامه گرفته ورقیق
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
assumed U بخود گرفته عاریتی
lour U گرفته شدن عبوس
included U دور گرفته شده
mucid U بوزک زده بو گرفته
my time is occupied U وقتم گرفته است
nidicolous U در اشیانه قرار گرفته
in contemplation U درنظر گرفته شده
lowered U هوای گرفته وابری
lower U هوای گرفته وابری
skims U شیر خامه گرفته
underlying U در زیر قرار گرفته
AC U گرفته شده است
She was depressed. U دلش گرفته بود
sultrily U بطور دم گرفته یا گرم
followed by <adj.> U دنباله گرفته شده با
game U شکار گرفته شده
funky U بوی ناه گرفته
He was choking . U گلویش گرفته بود
My left leg is in plaster . U پای چپ؟ را گچ گرفته اند
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
skim U شیر خامه گرفته
skim milk U شیرخامه گرفته ورقیق
skimmed U شیر خامه گرفته
mossy U خزه گرفته باتلاقی
putrid flesh U گوشت گندیده یا بو گرفته
low key U دارای صدای گرفته
low-key U دارای صدای گرفته
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
jugate U روی هم قرار گرفته جفت
applique U مورد استفاده قرار گرفته
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
he drives a roaring trade U کارش خوب گرفته است
hard bitten U سخت گاز گرفته شده
captured material U وسایل گرفته شده از دشمن
capsulate U درمحفظه یاحفره قرار گرفته
integrated intensity U شدت انتگرال گرفته شده
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
bloods hot eyes U چشمان قرمز و خون گرفته
borrowed money U پول قرض گرفته شده
tried U در محک ازمایش قرار گرفته
blighted U زنگ زده شپشه گرفته
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
throatier U دارای صدای گرفته وخشن
parrot learned U طوطی وار یاد گرفته
throatiest U دارای صدای گرفته وخشن
throaty U دارای صدای گرفته وخشن
she had him in her pocket U خوب جلوش را گرفته بود
semidiurnal U در نصف روز انجام گرفته
pokerface U قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
designed U در نظر گرفته شده مخصوص
oppressed U تحت ستم قرار گرفته
weanling U کودک تازه از شیر گرفته
we are beset with dangers U خطرها ما را فرا گرفته اند
The car is on fire. U اتومبیل آتش گرفته (دارد می سوزد )
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
blue U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluer U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
claque U پول گرفته اند دست بزنند
Silence prevailed every where. U سکوت همه جا را فرا گرفته بود
bloodshot U سرخ وورم کرده خون گرفته
Everybody stands in awe of him. U ازهمه زهر چشم گرفته است
zero hour <idiom> U لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
bluest U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
The rumour is gaining ground that … U این شایعه قوت گرفته است که ...
it follows necessarily that U ناچار این نتیجه گرفته میشود
bleary U دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
prussic acid U اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
biotecture U [معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
arrowroot U نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
foul hooked U ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
ordinee U کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
I was bitten by a dog. U من توسط [بوسیله] سگی گاز گرفته شدم.
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com