English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gaunt U زننده ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
knocker U زننده
knockers U زننده
mordant U زننده
acrimonious U زننده
odoriferous U زننده
pungent U زننده
nastier U زننده
tart U زننده
acrid U زننده
tarts U زننده
repercussive U پس زننده
loathful U زننده
vile U زننده
viler U زننده
vilest U زننده
staring U زننده
starring U زننده
pinching U زننده
stinking U زننده
repellent U زننده
repellents U زننده
nasties U زننده
beater U زننده
water repellent U پس زننده اب
nastiest U زننده
applauder U کف زننده
squalid U زننده
poignant U زننده
nasty U زننده
pit a pat U زننده
unlovely U زننده
garish U زننده
percutient U زننده
bitten U زننده
clappers U کف زننده
biting U زننده
wetter U نم زننده
nippy U زننده
repeller U زننده
clapper U کف زننده
loathsome U زننده
striking U زننده
strikingly U زننده
shuffler U زننده
hideous U زننده
nauseam U زننده
striker U زننده
strikers U زننده
scabrous U زننده
forbidding U زننده
prickling U زننده
calumniator U افترا زننده
scarifier U تیغ زننده
pickier U ضربه زننده
seasoner U چاشنی زننده
seasoner U ادویه زننده
fizzy U جوش زننده
shackler U بخو زننده
scintillant U جرقه زننده
beater U کتک زننده
accusers U تهمت زننده
accuser U تهمت زننده
shouter U فریاد زننده
pricker U سیخ زننده
acrimoniousness U سخن زننده
sourish U به ترشی زننده
spicily U بطور زننده
staring red U قرمز زننده
slumberer U چرت زننده
tacker U میخ زننده
tacker U کوک زننده
accusant U تهمت زننده
bubbly U جوش زننده
bubbliest U جوش زننده
scintillator U جرقه زننده
bubblier U جوش زننده
puddler U بهم زننده
strider U گام زننده
crying U جار زننده
appellant U تهمت زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
flogger U زننده شلاق
sharps U زننده زیرک
sharpest U زننده زیرک
sharp U زننده زیرک
knotter U گره زننده
lasher n U سد شلاق زننده
glare U روشنایی زننده
coruscant U برق زننده
libelant U تهمت زننده
libellant U تهمت زننده
kicker U زننده ضربه با پا
inveigler U گول زننده
dozer U چرت زننده
flagellator U تازیانه زننده
galssy U بی نور زننده
garishly U بطور زننده
gasper U نفس زننده
germinant U جوانه زننده
flagellator U شلاق زننده
estimator U تخمین زننده
callers U صدا زننده
caller U صدا زننده
gaunt U زننده بی ثمر
malodor U بوی زننده
glared U روشنایی زننده
pertubative U برهم زننده
disturber U برهم زننده
howlers U جیغ زننده
ad nauseam U بسیار زننده
howler U جیغ زننده
scintillating U جرقه زننده
repulsive U زننده تنفراور
revolting U بهم زننده
trudger U قدم زننده
calumnious U تهمت زننده
pacer U گام زننده
catterer U چهچه زننده
cornerman U زننده کرنر
harsher U ناگوار زننده
picky U ضربه زننده
harshest U ناگوار زننده
napper U چرت زننده
flogger U تازیانه زننده
pickiest U ضربه زننده
glares U روشنایی زننده
harsh U ناگوار زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
indign U زننده بدون استحقاق
rankly U بطور زننده یابدبو
greeny U بسبزی زننده سبزفام
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
fulsome U زننده اغراق امیز
stench U بوی زننده تعفن
incisive speech U سخن تند یا زننده
stenches U بوی زننده تعفن
repulsively U بطور زننده یا دافع
inoffensively U بی انکه زننده باشد
invection U سخن سخت زننده
pungently U بطور زننده یا تند
reddish U مایل بسرخی زننده
mawkish U بطور زننده احساساتی
fetid U دارای بوی زننده
trusser U چوب بست زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
sewer U اگو بخیه زننده
sewers U اگو بخیه زننده
swatter U ضربت سخت زننده
rakish U فاجر جلف و زننده
lurid U کم رنگ وپریده زننده
luridly U کم رنگ وپریده زننده
stirring U بهم زننده هیجان اور
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
deceptive U گول زننده فریب امیز
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
lunger U ضربت زننده جهش کننده
wheeler U دور زننده چرخ دار
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prank U شوخی زننده تزئین کردن
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
smacking U سیلی زننده خوش طعم
smacker U سیلی زننده خوش طعم
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
volleyer U زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
tickler U بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
pit a pat U بال بال زننده تپیدن
mints U ساختن
mint U ساختن
fabricating U ساختن
minted U ساختن
produces U ساختن
produced U ساختن
idolizes U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolize U بت ساختن
fabricate U ساختن
idolising U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolizing U بت ساختن
idolised U بت ساختن
dree U ساختن با
fabricates U ساختن
fabricated U ساختن
produce U ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com