English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
homogamy U زناشویی بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
marriage U زناشویی
marriages U زناشویی
wedlock U زناشویی
matrimony U زناشویی
married state U زناشویی
married happiness U خوشی زناشویی
extramarital U خارج از زناشویی
marriage life U زندگی زناشویی
matrimonial rights U حقوق زناشویی
marital counseling U مشاوره زناشویی
extra-marital U خارج از زناشویی
marital U مربوط به زناشویی
marital instability U نااستواری زناشویی
conjugal rights U حقوق زناشویی
conjugality U حالت زناشویی
conjugally U ازراه زناشویی
connubiality U بستگی زناشویی
marriage counseling U مشاوره زناشویی
consummation of marriage U دخول در زناشویی
marital relations U روابط زناشویی
marital stability U استواری زناشویی
marriage counselor U مشاور زناشویی
marriage therapy U درمان زناشویی
broken marriage U زناشویی گسیخته
connubial U وابسته به زناشویی
married life U زندگی زناشویی
to be untiedin marriage U پیوند زناشویی کردن
miscegenation U زناشویی میان نژادی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
jactitation of marriage U دعوی دروغ نسبت به زناشویی
cat and dog life U زندگی زناشویی که پرازدعوانکبت باشد
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
trusser U بسته
uncrossed U بسته
shook U بسته
interdependent U به هم بسته
imperforate U بسته
package U بسته
fronted U صف بسته
strikebound U بسته
grumous U بسته
ice bound U یخ بسته
bunged up U بسته
crossed chaque U چک بسته
solid U بسته
connected U بسته
kit U بسته
packages U بسته
curdy U بسته
datagram U یچ بسته
parcels U بسته
parcel U بسته
kits U بسته
solids U بسته
crossed cheque U چک بسته
clotted U بسته
packaged U بسته
pack box U بسته
fardel U بسته
barred U بسته
pent U بسته
corked U بسته
packets U بسته
packs U بسته
pack U بسته
pinioned U کت بسته
packed بسته ای
bundling U بسته
stack U بسته
stacked U بسته
bundles U بسته
bundle U بسته
stacks U بسته
shut U بسته
bagful U یک بسته
shutting U بسته
clotty U بسته
closed U بسته
logical U یچ بسته
jellied U بسته
packet U بسته
shuts U بسته
closed mind U ذهن بسته
packaged U بسته بندی
closed subroutine U زیرروال بسته
closed society U جامعه بسته
blocked opening U درگاه بسته
closed routine U روال بسته
internal drainage U ابریز بسته
investment castings U ریخته گی بسته
closed network U شبکه بسته
blind fold U با چشم بسته
iron bound U با اهن بسته
investment foundry U ریخته گی بسته
close column U ستون بسته
bound electron U الکترون بسته
closed group U گروه بسته
grume U خون بسته
flat pack U بسته مسطح
package U بسته بندی
closed file U فایل بسته
closed fist U مشت بسته
closed game U بازی بسته
food packet U بسته غذایی
closed economy U اقتصاد بسته
case numbers U شماره بسته ها
tongue-tied U زبان بسته
icebound U یخ بند یخ بسته
closed loop U حلقه بسته
closed file U ستون بسته
closed area U منطقه بسته
box trail U سهم بسته
shook U بسته کردن
gelidity U بسته شدگی
congealable U بسته شدنی
closed variation U واریاسیون بسته
finite universe U جهان بسته
closed shops U سیستم بسته
closed shop U سیستم بسته
closed universe U جهان بسته
closed circuits U مدار بسته
blindfold U چشم بسته
coil of rope U بسته طناب
coagulum U خون بسته
cruor U خون بسته
blindfolds U چشم بسته
blindfolding U چشم بسته
blindfolded U چشم بسته
closed circuit U مدار بسته
assumed U بخود بسته
closed traverse U پیمایش بسته
aleatory U بسته به بخت
bound charge U بار بسته
disk pack U گرده بسته
disk pack U بسته دیسک
application package U بسته کاربردی
disk pack U گروه بسته
dunnage U بسته بندی
as the case may be U بسته بمورد
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
kit U بسته لوازم
van U کامیون سر بسته
vans U کامیون سر بسته
closed system U سازگان بسته
dogs U دفاع بسته
dogging U دفاع بسته
dog U دفاع بسته
kits U بسته لوازم
packages U بسته بندی
shutt down U بسته شدن
package tour U گشت بسته ای
package holiday U گشت بسته ای
all-expense tour U گشت بسته ای
packaging U بسته بندی
closed U محرمانه بسته
shutting U بسته شدن
shuts U بسته شدن
shut U بسته شدن
manacled <adj.> U دست بسته
tied up <adj.> U دست بسته
clogging U بسته شدن
closure U بسته شدن
closures U بسته شدن
packets U بسته کوچک
packet U بسته کوچک
survival pack U بسته نجات
to shut down U بسته شدن
tongue tied U زبان بسته
young ice U یخ تازه بسته
unopened U بسته - بازنشده
armfuls U یک بغل یک بسته
armful U یک بغل یک بسته
close-fisted <adj.> U دست بسته
posts U بسته پستی
barred <adj.> <past-p.> U بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> U بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
disabled <adj.> <past-p.> U بسته شده
locked <adj.> <past-p.> U بسته شده
packs U بسته کردن
pack U بسته کردن
right parenthesis ) U پرانتز بسته
right round bracket U پرانتز بسته
posted U بسته پستی
post- U بسته پستی
post U بسته پستی
drafts U بسته کالا
drafted U بسته کالا
draft U بسته کالا
covers U بسته بندی
coverings U بسته بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com