Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
volleyball court
U
زمین والیبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
baseline
U
خط انتهای زمین والیبال
baselines
U
خط انتهای زمین والیبال
back zone
U
منطقه عقب زمین والیبال
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
Other Matches
volley ball
U
والیبال
volleyball
U
والیبال
volleyball net
U
تور والیبال
power volleyball
U
والیبال قدرتی
widest
U
خط کناری والیبال
wider
U
خط کناری والیبال
volleyball
U
بازی والیبال
wide
U
خط کناری والیبال
referee
U
داور بالای والیبال
back line player
U
بازیگر خط عقب والیبال
roll
U
چرخش توپ والیبال
rolled
U
چرخش توپ والیبال
refereeing
U
داور بالای والیبال
rolls
U
چرخش توپ والیبال
height of the volleyball net
U
بلندای تور والیبال
hook service
U
سرویس برگردان والیبال
refereed
U
داور بالای والیبال
referees
U
داور بالای والیبال
change of service
U
تعویض سرویس والیبال
forwards
U
سه بازیگر جلوی تور والیبال
blocker
U
مدافع روی تور والیبال
upper edge of the net
U
نوار بالای تور والیبال
attack block
U
دفاع روی تور والیبال
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
net cord
U
کابل یا سیم بالای تور والیبال
He plays a beautiful game of volleyball.
U
مثل ماه والیبال بازی می کند
drop shot
U
ضربه اهسته روی تور والیبال
toss a coin for choice of service of cou
U
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
net antena
U
انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
center forward
U
نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
scrimmage
U
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
scrimmages
U
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
netball
U
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
rotation
U
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
floater
U
هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
holding
U
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
fives
U
هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth
U
زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
soils
U
زمین
norland
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
grazes
U
زمین
globe
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
lackland
U
بی زمین
soiling
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
land n
U
زمین
floored
U
کف زمین
earths
U
زمین
floors
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
soil
U
زمین
earthing
U
زمین
domains
U
زمین
fields
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
acres
U
زمین
land
U
زمین
rooter
U
زمین کن
acre
U
زمین
this earthly round
U
زمین
tellus
U
زمین
domain
U
زمین
ground
U
: زمین
ground
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
fielded
U
زمین
terrain
U
زمین
geodetically
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
real estate
U
زمین
floor
U
کف زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
field
U
زمین
globes
U
زمین
rootle
U
زمین راباپوزکندن
rolling country
U
زمین پوشیده
territories
U
زمین ملک
floored
U
محدوده زمین
punner
U
زمین کوب
territory
U
زمین ملک
shelling
U
قشر زمین
shells
U
قشر زمین
rear court
U
انتهای زمین
rammer
U
زمین کوب
floor
U
محدوده زمین
shell
U
قشر زمین
routes
U
به زمین نشاندن
orbit of the earth
U
مدار زمین
route
U
به زمین نشاندن
floors
U
محدوده زمین
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
mid court
U
وسط زمین
panhandle
U
زمین باریکه
measuring rod
U
گز زمین پیمایی
science of geology
U
زمین شناسی
scrub land
U
زمین بایر
measurement ofland
U
زمین پیمایی
end
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
marsh land
U
زمین ماندابی
mixed graze
U
توام زمین
panhandled
U
زمین باریکه
sandy soil
U
زمین ماسهای
saturated ground
U
زمین سیراب
neutral earth
U
زمین خنثی
mool
U
زمین خشک
crust
U
پوسته زمین
crusts
U
پوسته زمین
natural ground
U
زمین طبیعی
geology
U
زمین شناسی
savanna
U
زمین هموار
panhandling
U
زمین باریکه
panhandles
U
زمین باریکه
punner
U
زمین سفت کن
terrain
U
زمین عملیات
uplands
U
زمین کوهستانی
parcelling
U
تفکیک زمین
paralytic disability
U
زمین گیری
landward
U
بسوی زمین
terrestrial
U
زمین خاکی
basement
U
زیر زمین
planned chart
U
کروکی زمین
plat
U
تکه زمین
original ground
U
زمین بکر
playing area
U
محدوده زمین
playing court
U
زمین بازی
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
parterre
U
در طول زمین
pervious ground
U
تراوا زمین
basements
U
زیر زمین
terrain
U
نوع زمین
upland
U
زمین بلند
terrain
U
زمین ناحیه
terrain
U
عوارض زمین
upland
U
زمین کوهستانی
permeable ground
U
تراوا زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com