Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holm
U
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
level land
U
زمین مسطح
plateau
U
زمین مسطح
campaign
U
زمین مسطح
campaigned
U
زمین مسطح
campaigning
U
زمین مسطح
campaigns
U
زمین مسطح
plateaux
U
زمین مسطح
flat ground
U
زمین مسطح
plateaus
U
زمین مسطح
tableland
U
زمین هموار و مسطح
planation
U
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
haugh
U
زمین رسوبی کنار رودخانه
graze
U
نزدیک به زمین
grazed
U
نزدیک به زمین
grazes
U
نزدیک به زمین
hovered
U
پرواز نزدیک زمین
dig pass
U
پاس از نزدیک زمین
hovers
U
پرواز نزدیک زمین
hover
U
پرواز نزدیک زمین
low level
U
نزدیک سطح زمین
low level winds
U
بادهای نزدیک سطح زمین
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
clothesline
U
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
infield
U
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
hovering
U
پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
afflux
U
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river
U
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman
U
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
evolute
U
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
stinker
U
ادم متعفن وپست
hooch
U
مشروب قاچاقی وپست
codger
U
ادم خسیس وپست
groundling
U
شخص فرومایه وپست
low minded
U
دارای فکر بد وپست
scaramouche
U
ادم بزدل وپست
scaramouch
U
ادم بزدل وپست
low-minded
U
دارای فکر بد وپست
codgers
U
ادم خسیس وپست
slums
U
محلات پر جمعیت وپست شهر
slum
U
محلات پر جمعیت وپست شهر
infra
U
پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
even
U
مسطح
tabulate
U
مسطح
level
U
مسطح
tabulated
U
مسطح
plane
U
مسطح
leveled
U
مسطح
planar
U
مسطح
planing
U
مسطح
levels
U
مسطح
tabulates
U
مسطح
levelled
U
مسطح
planed
U
مسطح
planes
U
مسطح
flat
U
مسطح
plain
U
مسطح
plainer
U
مسطح
plainest
U
مسطح
plains
U
مسطح
flattened
U
مسطح
flattest
U
مسطح
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
buzzard
U
ادم لاشخور وپست لاشخور
buzzards
U
ادم لاشخور وپست لاشخور
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
flatware
U
فروف مسطح
flat pass
U
رخده مسطح
portfolios
U
کانتینر مسطح
rase
U
مسطح کردن
level
U
مسطح شدن
level
U
مسطح کردن
flatly
U
بطور مسطح
flat pack
U
بسته مسطح
flat roof
U
بام مسطح
portfolio
U
کانتینر مسطح
flat weld
U
جوش مسطح
levels
U
مسطح شدن
levelled
U
مسطح شدن
flatbed plotter
U
رسام مسطح
levelled
U
مسطح کردن
square planar
U
مسطح مربعی
plane figure
شکل مسطح
leveled
U
مسطح شدن
piggybacks
U
واگن مسطح
flatbed scanner
U
پویشگر مسطح
piggyback
U
واگن مسطح
leveled
U
مسطح کردن
flatfoot
U
مسطح شدن کف پا
levels
U
مسطح کردن
map chart
U
نقشه مسطح
flat arch
U
قوس مسطح
clearings
U
مکان مسطح
area weight balance
U
ترازوی مسطح
arch flat
U
طاق مسطح
planar complex
U
کمپلکس مسطح
planed
U
صاف مسطح
planing
U
صاف مسطح
planes
U
صاف مسطح
planar configuration
U
پیکربندی مسطح
plane wave
U
موج مسطح
level point
U
نقطه مسطح
tabulate
U
مسطح کردن
clearing
U
مکان مسطح
tabulated
U
مسطح کردن
plane
U
صاف مسطح
tabulates
U
مسطح کردن
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
flat panel display
U
صفحه نمایش مسطح
trigonal planar molcule
U
مولکول مسطح مثلثی
plane
U
سطح تراز مسطح
tringular planar molecule
U
مولکول سه گوش مسطح
planed
U
سطح تراز مسطح
linear polarized light
U
نور قطبیده مسطح
plane polarized light
U
نور قطبیده مسطح
planisphere
U
جهان نمای مسطح
terraced roof
U
پشت بام مسطح
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
plano concave lens
U
عدسی مسطح- مقعر
plano convex lens
U
عدسی مسطح- محدب
door panel
U
بخش مسطح درب
planing
U
سطح تراز مسطح
planes
U
سطح تراز مسطح
plain gypsum lath
[توفان سنگ و گچ مسطح]
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
raft
U
دگل قایق مسطح الواری
flat bed plotter
U
رسام با بستر تخت مسطح
rafts
U
دگل قایق مسطح الواری
boarded
U
تخته یا مقوا ویاهرچیز مسطح
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
glacier
U
رودخانه یخ
glaciers
U
رودخانه یخ
river gravel
U
شن رودخانه
river
U
رودخانه
river clay
U
گل رودخانه
river line
U
خط رودخانه
rever
U
رودخانه
rivers
U
رودخانه
platelet
U
جسم مسطح و کوچک بویژه پلاکتهای خونی
plasma panel display
U
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
the karoon river
U
رودخانه کارون
stethe
U
ساحل رودخانه
the river karoon
U
رودخانه کارون
euphrates
U
رودخانه فرات
streamed
U
رودخانه ابراهه
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
stream
U
رودخانه ابراهه
low water
U
فروکش اب رودخانه
lethe
U
اب رودخانه بزرخ
levee
U
کناره رودخانه
an open river
U
رودخانه باز
water system
U
رودخانه و شعبات ان
alpheus
U
رب النوع رودخانه
streams
U
رودخانه ابراهه
strand
U
لایه رودخانه
head stream
U
سرچشمه رودخانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com