Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sandy soil
U
زمین ماسهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vertical sand drainage
U
زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
sandy
U
ماسهای
arenaceous
U
ماسهای
sabulous
U
ماسهای
sand mastic
U
ماستیک ماسهای
sand cushion
U
بستر ماسهای
argilloarenaceous
U
خاک رس ماسهای
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
loam molding
U
قالب گیری ماسهای
sand castings
U
قطعه ریختگی ماسهای
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
dry sand molding
U
قالبریزی ماسهای خشک
dry sand mold
U
قالب ماسهای خشک
sand equivalent
U
درجه ماسهای بودن خاک
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
trap shot
U
ضربه به گوی از محدوده ماسهای
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
trapped
U
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soils
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
floor
U
کف زمین
earth
U
زمین
soiling
U
زمین
soil
U
زمین
grazes
U
زمین
earths
U
زمین
land
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
globe
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
geodetically
U
زمین
this earthly round
U
زمین
ground line
U
خط زمین
tellus
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
land n
U
زمین
norland
U
زمین
acre
U
زمین
acres
U
زمین
terrain
U
زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
earthing
U
زمین
rooter
U
زمین کن
fields
U
زمین
ground
U
: زمین
real estate
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
domains
U
زمین
fielded
U
زمین
globes
U
زمین
ground
U
زمین
ground
U
کف زمین
field
U
زمین
domain
U
زمین
terrene
U
زمین سرزمین
above the earth
U
بالای زمین
above the earth
U
در روی زمین
terrain features
U
عوارض زمین
tenementary land
U
زمین اجاری
tectonics
U
زمین ساخت
abuttal
U
زمین مجاور
tennis court
U
زمین تنیس
abuttals
U
زمین سرحدی
abuttals
U
زمین مجاور
alkali earth
U
زمین قلیایی
alkaline earth
U
زمین قلیایی
abuttals
U
زمین همسایه
earthquakes
U
زمین لرزه
faulted
U
شکست زمین
faults
U
شکست زمین
grass
U
زمین چمن
grasses
U
زمین چمن
boggy
U
زمین باطلاقی
lot
U
قطعه زمین
the terrestrial
U
کره زمین
the corner's of the earth
U
کدانهای زمین
terrestrian ecosystem
U
اکوسیستم زمین
playground
U
زمین بازی
landed
U
زمین دار
surveyor
U
زمین پیما
surveyors
U
زمین پیما
earthquake
U
زمین لرزه
playgrounds
U
زمین بازی
fault
U
شکست زمین
tectonic
U
زمین ساختی
science of geology
U
زمین شناسی
site building
U
زمین ساختمانی
soil creep
U
زمین خزه
soil species
U
نوع زمین
circumnavigate
U
زمین رادورزدن
soil strain
U
فشار زمین
stamp one's foot
U
پا به زمین زدن
strake
U
باریکه زمین
change court
U
تعویض زمین
site building
U
زمین زیربنا
cohesive soil
U
زمین چسبناک
collctive land
U
زمین مشاع
courtside
U
کنارههای زمین
core of the earth
U
هسته زمین
scrub land
U
زمین بایر
contour line
U
خط برجستگی زمین
continous earth
U
زمین دائمی
compartments of terrain
U
قسمتهایی از زمین
compartments of terrain
U
دهلیزهای زمین
collective land
U
زمین مشاع
champaign
U
زمین مرتفع
certificate of land
U
قباله زمین
midfield line
U
خط میانی زمین
banquette
U
زمین بلند
badland
U
زمین لم یزرع
bad soil
U
زمین سست
table land
U
زمین هموار
backfall
U
زمین خوردگی
axis of earth
U
محور زمین
auger
U
زمین سوراخ کن
artificial ground
U
زمین مصنوعی
barren land
U
زمین لم یزرع
border land
U
زمین مرزی
broken country
U
زمین مضرس
center stripe
U
خط میانی زمین
center line
U
خط وسط زمین
center line
U
خط میانی زمین
subbasement
U
زیر زمین
cadastral survey
U
ممیزی زمین
subgrade
U
زمین پی راه
broken ground
U
زمین ناهموار
broken country
U
زمین دوعارضه
tectonic
U
زمین ساخت
ground
U
اتصال به زمین
speculation
U
زمین خواری
uplands
U
زمین کوهستانی
uplands
U
زمین بلند
upland
U
زمین کوهستانی
upland
U
زمین بلند
basements
U
زیر زمین
basement
U
زیر زمین
waste land
U
زمین موات
voltage to ground
U
ولتاژ زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com