Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earthquake
U
زمین لرزه
earthquakes
U
زمین لرزه
world shaking
U
زمین لرزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
seismic
U
وابسته به زمین لرزه مرتعش
epicentre
U
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentres
U
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
tidal waves
U
موجهای پس از زمین لرزه
microseism
U
زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
seismism
U
پدیدههای زمین لرزه
the victims of the earthquake
U
اسیب دیگان از زمین لرزه
Other Matches
quaking
U
لرزه
aftershock
U
پس لرزه
tremor
U
لرزه
vibrators
U
لرزه گر
vibrator
U
لرزه گر
tremors
U
لرزه
tremour
U
لرزه
oscillation
U
لرزه
quakes
U
لرزه
fremitus
U
لرزه
shivering
U
لرزه
oscillations
U
لرزه
shivered
U
لرزه
shiver
U
لرزه
jar
U
لرزه
jarred
U
لرزه
jars
U
لرزه
quaked
U
لرزه
thrills
U
لرزه
thrill
U
لرزه
shivery
U
لرزه
quake
U
لرزه
tremble
U
لرز لرزه
multivibrator
U
لرزه گر مرکب
trembles
U
لرز لرزه
seismographs
U
لرزه نگار
seismograph
U
لرزه نگار
seismogram
U
لرزه نگاشت
trembled
U
لرز لرزه
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
seismology
U
لرزه شناسی
vibration
U
لرزه نوسان
vibratory testing machine
U
لرزه سنج
vibrationless
U
بدون لرزه
vibrational
U
لرزه نوسان
vibratility
U
لرزه نوسان
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
isoseismic line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
geodetically
U
زمین
floored
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
earths
U
زمین
globe
U
زمین
earthing
U
زمین
floors
U
کف زمین
tellus
U
زمین
rooter
U
زمین کن
soils
U
زمین
graze
U
زمین
soiling
U
زمین
grazed
U
زمین
land n
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
grazes
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
soil
U
زمین
domains
U
زمین
land
U
زمین
real estate
U
زمین
field
U
زمین
ground line
U
خط زمین
ground
U
کف زمین
this earthly round
U
زمین
fields
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
terrain
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
fielded
U
زمین
ground
U
: زمین
acres
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
globes
U
زمین
earth
U
زمین
ground
U
زمین
norland
U
زمین
acre
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
domain
U
زمین
shell
U
قشر زمین
route
U
به زمین نشاندن
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
mid court
U
وسط زمین
routes
U
به زمین نشاندن
territory
U
زمین ملک
territories
U
زمین ملک
mixed graze
U
توام زمین
natural ground
U
زمین طبیعی
sandy soil
U
زمین ماسهای
site building
U
زمین زیربنا
planned chart
U
کروکی زمین
scrub land
U
زمین بایر
science of geology
U
زمین شناسی
savanna
U
زمین هموار
neutral earth
U
زمین خنثی
crusts
U
پوسته زمین
site building
U
زمین ساختمانی
end
U
زمین حریف
occident
U
مغرب زمین
oblique compartment
U
زمین مورب
geology
U
زمین شناسی
mool
U
زمین خشک
ends
U
زمین حریف
nutation
U
اهتزاز زمین
crust
U
پوسته زمین
ended
U
زمین حریف
saturated ground
U
زمین سیراب
sidelining
U
خط کنار زمین
sidelines
U
خط کنار زمین
upland
U
زمین بلند
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
sidelined
U
خط کنار زمین
sideline
U
خط کنار زمین
public d.
U
زمین خالصه
upland
U
زمین کوهستانی
uplands
U
زمین بلند
grounding
U
ایجاد زمین
grounding
U
زمین کردن
uplands
U
زمین کوهستانی
permeable ground
U
زمین تراوا
basements
U
زیر زمین
basement
U
زیر زمین
protective earthing
U
زمین محافظ
pronely
U
روبه زمین
profile line
U
نیمرخ زمین
predial or prae
U
وابسته به زمین
terrestrial
U
زمین خاکی
landward
U
بسوی زمین
playing court
U
زمین بازی
playing area
U
محدوده زمین
plat
U
تکه زمین
terrain
U
عوارض زمین
terrain
U
زمین ناحیه
terrain
U
نوع زمین
terrain
U
زمین عملیات
permeable ground
U
تراوا زمین
parterre
U
در طول زمین
borderland
U
زمین سرحدی
original ground
U
زمین طبیعی
west
U
مغرب زمین
orbit of the earth
U
مدار زمین
open country
U
زمین باز
paralysis
U
زمین گیری
floor
U
محدوده زمین
floored
U
محدوده زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com