Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cut down
U
زمین زدن حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
away
U
زمین حریف
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
end
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
downfield
U
زمین حریف
onside
U
پا به توپ در زمین حریف
Other Matches
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
rivaling
U
حریف
rivaled
U
حریف
rival
U
حریف
opponents
U
حریف
foes
U
حریف
challenger
U
حریف
foe
U
حریف
opponent
U
حریف
challengers
U
حریف
matches
U
حریف
rivalled
U
حریف
match
U
حریف
rivalling
U
حریف
adversaries
U
حریف
adversarial
U
حریف
competitors
U
حریف
adversary
U
حریف
competitor
U
حریف
rivals
U
حریف
d. cut d.
U
حریف
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
targeting
U
سینه حریف
targets
U
سینه حریف
swingman
U
همه فن حریف
targeted
U
سینه حریف
opponents
U
حریف طرف
drops
U
جاگذاشتن حریف
dropping
U
جاگذاشتن حریف
dropped
U
جاگذاشتن حریف
copings
U
حریف شدن
copes
U
حریف شدن
coped
U
حریف شدن
adversary
U
حریف کشتی
deliver a series of blows
U
بمباران حریف
cope
U
حریف شدن
target
U
سینه حریف
targetted
U
سینه حریف
adversaries
U
حریف کشتی
shadowed
U
چسبیدن به حریف
charge
U
حمله به حریف
opponent
U
حریف طرف
jacks of all trades
U
همه فن حریف
jack of all trades
U
همه فن حریف
drop
U
جاگذاشتن حریف
shadow
U
چسبیدن به حریف
razzle dazzle
U
فریفتن حریف
charges
U
حمله به حریف
victim
U
حریف ضعیف
victims
U
حریف ضعیف
shadows
U
چسبیدن به حریف
shadowing
U
چسبیدن به حریف
playing the man
U
بازی با حریف
i cannot manage him
U
حریف او نمیشوم
head butt
U
با سر به حریف زدن
sell a dummy
U
فریفتن حریف
targetting
U
سینه حریف
he was too much for me
U
من حریف او نبودم
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
go behind
U
به پشت حریف رفتن
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
drop
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
clinched
U
بغل کردن حریف
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
jink
U
فریب دادن حریف
they are well matched
U
حریف یکدیگر هستند
outplay
U
بازی بهتر از حریف
outroll
U
شکست دادن حریف
to stand up to one's opponent
U
با حریف روبرو شدن
pattern offense
U
موضعگیری در برابر حریف
shut down
U
شکست دادن حریف
personal foul
U
خطای بدنی به حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
dropped
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
clinch
U
بغل کردن حریف
deceive
U
فریب دادن حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
clinching
U
بغل کردن حریف
deciding
U
نزدیک به دروازه حریف
deceived
U
فریب دادن حریف
deceives
U
فریب دادن حریف
deceiving
U
فریب دادن حریف
manage a person
U
حریف کسی شدن
sparring partner
U
حریف مشت بازی
hinders
U
مانع حریف شدن
hindering
U
مانع حریف شدن
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
hinder
U
مانع حریف شدن
dropping
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
blocks
U
سدکردن غیرمجاز حریف
hindered
U
مانع حریف شدن
drops
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
blocked
U
سدکردن غیرمجاز حریف
mark
U
نشانه کردن حریف
kin geri
U
لگد به بیضه حریف
block
U
سدکردن غیرمجاز حریف
stomach throw
U
افکندن حریف از پشت
scout
U
ارزیابی حریف اینده
lap
U
رسیدن به حریف جلویی
assaults
U
حمله بدنی به حریف
draw
U
رویارویی دو حریف در اغار
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
intercept
U
قطع پاسکاری حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
circle dodge
U
گریز از حریف در مسیرمنحنی
assaulted
U
حمله بدنی به حریف
intercepts
U
قطع پاسکاری حریف
intercepting
U
قطع پاسکاری حریف
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
intercepted
U
قطع پاسکاری حریف
bluffs
U
حریف را از میدان درکردن
He is jack of all trades . he can cope with any thing .
U
همه فن حریف است
draws
U
رویارویی دو حریف در اغار
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
assault
U
حمله بدنی به حریف
unanswered
U
همردیف نبودن حریف
utility
U
ذخیره همه فن حریف
assorted
U
همه فن حریف همسر
back sacrifice throw
U
افکندن حریف ازپشت
outclassing
U
شکست فاحش حریف
lapped
U
رسیدن به حریف جلویی
outclass
U
شکست فاحش حریف
outclasses
U
شکست فاحش حریف
outclassed
U
شکست فاحش حریف
bluffed
U
حریف را از میدان درکردن
bluffing
U
حریف را از میدان درکردن
bluff
U
حریف را از میدان درکردن
hinders
U
جلوگیری از ضربه زدن حریف
shut off
U
بهم زدن نقشه حریف
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
clothes line
U
ضبه زدن و انداختن حریف
hand
U
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
hip rool
U
تاباندن حریف از روی باسن
hand out
U
حریف دریافت کننده سرویس
hindered
U
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinder
U
جلوگیری از ضربه زدن حریف
out of distance
U
دور بودن شمشیرباز از حریف
underdogs
U
فرصت برد به حریف ندادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com