Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terrestrial
U
زمین خاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vale
U
زمین جهان خاکی
vales
U
زمین جهان خاکی
causeway
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeways
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
extraterrestrial
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
mole hill
U
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
Other Matches
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield
U
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft
U
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
terrene
U
خاکی
embankment dam
U
سد خاکی
amphibious
U
اب خاکی
mundane
U
خاکی
earthborn
U
خاکی
tellurian
U
خاکی
earth-bound
U
خاکی
wood louse
U
خر خاکی
earth fill dam
U
سد خاکی
dust colour
U
خاکی
worldly
U
خاکی
terrestrial
U
خاکی
earth dam
U
سد خاکی
earthy
U
خاکی
embankments
U
سد خاکی
embankment
U
سد خاکی
earthly
U
خاکی
amphibious pack
U
تک اب خاکی
edaphic
U
خاکی
earthen
U
خاکی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
dew worm
U
کرم خاکی
earth born
U
خاکی فانی
earethliness
U
خاکی بودن
ground ivy
U
پاپیتال خاکی
vault formed in the earth
U
طاق خاکی
warping tug
U
یدک کش اب خاکی
vallation
U
دیوار خاکی
milleped
U
جنس خر خاکی
earth work
U
عملیات خاکی
lobworm
U
کرم خاکی
amphibious reconnaissance
U
شناسایی اب خاکی
border
U
پشته خاکی
bordered
U
پشته خاکی
bordering
U
پشته خاکی
dust color
U
رنگ خاکی
earthwork
U
ختل خاکی
amphibious transport ship
U
ترابر اب خاکی
amphibious vehicle
U
خودروی اب خاکی
angleworm
U
کرم خاکی
landing party
U
گروه اب خاکی
amphibious pack
U
بارهای اب خاکی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
amphibious lift
U
ترابری اب و خاکی
adaphic organism
U
زیستمند خاکی
zoned earth dam
U
سد خاکی ناهمگن
alkaline earth
U
قلیایی خاکی
khaki
U
خاکی رنگ
homogeneous earth dam
U
سد خاکی همگن
soils
U
خاکی کردن
soiling
U
خاکی کردن
soil
U
خاکی کردن
amphibious force
U
نیروی اب خاکی
amphibious tank
U
تانک اب خاکی
landing forces
U
قوای اب خاکی
amphibian
U
ابی خاکی
earthiness
U
خاکی بودن
earthiness
U
طبیعت خاکی
earthworm
U
کرم خاکی
earthworks
U
عملیات خاکی
earth road
U
راه خاکی
amphibian
U
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
U
وسیله اب و خاکی
earth work
U
کارهای خاکی
staging
U
تمرین اب خاکی
fuse plug
U
سرریز خاکی
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
geophyte
U
گیاه خاکی
earthworms
U
کرم خاکی
milliped
U
جنس خر خاکی
earth dam
U
بند خاکی
pulverulence
U
حالت خاکی
terricolous
U
خاکزی خاکی
rain worm
U
کرم خاکی
mold etc
U
خاکی کردن
dun
U
سمند خاکی
embankment
U
دیوار خاکی
amphibious
U
خاکی و ابی
embankments
U
دیوار خاکی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious squadron
U
گردان عملیات اب خاکی
boat team
U
تیم قایق اب خاکی
amphibious lift
U
حمل ونقل اب خاکی
benching
U
جان پناه خاکی
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
beach party
U
گروه پیشرو اب خاکی
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
borrow area
U
محل قرضه سد خاکی
amphibious task force
U
گروه رزمی اب خاکی
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
amphibious transport dock
U
ناومخصوص ترابری اب خاکی
brandling
U
یکجور کرم خاکی
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious tractor
U
خودروشنی دار اب خاکی
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
assault ships
U
ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious control group
U
گروه کنترل اب خاکی
amphibious assault ship
U
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
alkaline earth metal
U
فلز قلیایی خاکی
amphibian floats
U
شناورهای ابی خاکی
amphibious assault ship
U
ناو هجومی اب و خاکی
advance force
U
نیروی جلودار اب خاکی
shoulders
U
دو طرف خاکی جاده
shouldering
U
دو طرف خاکی جاده
shouldered
U
دو طرف خاکی جاده
man of mould
U
انسان خاکی یا فانی
verge
U
شانه خاکی جاده
verges
U
شانه خاکی جاده
shoulder
U
دو طرف خاکی جاده
alkaline earth oxide
U
فلز قلیایی خاکی
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
scraper
U
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
khaki
U
لباس کار خاکی رنگ
tractor
U
قایق اب خاکی شنی دار
barbette
U
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
initiating directive
U
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
tractors
U
قایق اب خاکی شنی دار
amphibious transport dock
U
ناو حمل و نقل اب خاکی
good
U
مسیر خاکی مرطوب و محکم
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
What on earth shall I do now?
U
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
benching
U
تختک خاکی پله بندی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
pay dirt
<idiom>
U
زیر خاکی پیدا کردن
curf
U
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
non cohesive soil
U
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
assault shipping
U
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
boat team
U
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
serials
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
apotheoses
U
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
serial
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
assault area diagram
U
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
range markers
U
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
beach master
U
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
boat diagram
U
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
jahemmy
U
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
mounting area
U
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
molehills
U
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com