English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incult U زمخت کشت نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coarsened U زمخت شدن زمخت کردن
coarsens U زمخت شدن زمخت کردن
coarsening U زمخت شدن زمخت کردن
coarsen U زمخت شدن زمخت کردن
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
ruder U زمخت
grossest U زمخت
rudest U زمخت
crass U زمخت
grosser U زمخت
grossing U زمخت
cruder U زمخت
rudas U زمخت
crudest U زمخت
rude U زمخت
tough U زمخت
coarse U زمخت
ill grained U زمخت
coarsest U زمخت
coarser U زمخت
grossed U زمخت
hardest U زمخت
grosses U زمخت
clumsy U زمخت
clumsiest U زمخت
gross U زمخت
toughest U زمخت
rugged U زمخت
clumsier U زمخت
crude U زمخت
harder U زمخت
tougher U زمخت
blowzed U زمخت
churlish U زمخت
coarse fibred U زمخت
impolite U زمخت
hard U زمخت
broad tuning U میزانسازی زمخت
blowzy U خشن زمخت
heavyset U کلفت زمخت
toughest U زمخت بادوام
blowsy U خشن زمخت
tougher U زمخت بادوام
roughest U زمخت کردن
trachyphonia U زمخت صدایی
rough U زمخت ناهموار
roughest U زمخت ناهموار
rough U زمخت کردن
blue [joke] <adj.> U زمخت [جوک]
harsh U جنس زمخت
ungainly U زمخت و غیرجذاب
tough U زمخت بادوام
raucous U زمخت ناهنجار
stogie U کفش زمخت
stogy U کفش زمخت
rough-hewn U طرح شده زمخت
churl U ادم خشن و زمخت
grogram U نوعی پارچه زمخت
unflattering <adj.> U برخورنده [ناملایم] [زمخت]
rough hewn U طرح شده زمخت
clodhopper U کفشهای زمخت سنگین
drugget U پارچه پشمی زمخت
clodhoppers U کفشهای زمخت سنگین
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
incomplete U انجام نشده پر نشده
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
gruff U دارای ساختمان خشن و زمخت
gothicize U زمخت وبدون فرافت کردن
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
an unlicked cub U جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
clownish U دارای رفتار زمخت وبدون اداب
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
grossest U جمع کردن زمخت کردن
grossing U جمع کردن زمخت کردن
grosses U جمع کردن زمخت کردن
grossed U جمع کردن زمخت کردن
gross U جمع کردن زمخت کردن
grosser U جمع کردن زمخت کردن
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
unguarded U حراست نشده
unearned U کسب نشده
unchanged U عوض نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
unabridged U تلخیص نشده
unabridged U کوتاه نشده
undeeded U در سندقید نشده
undefined U تعریف نشده
uncommitted U تقبل نشده
uncut U قطع نشده
uncut U بریده نشده
haggard U رام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unfulfilled U انجام نشده
uncut U از هم جدا نشده
undisturbed U مختل نشده
unalloyed U الیاژ نشده
unsaturated U اشباع نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
unbacked U رام نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unaccomplished U انجام نشده
unattached U اعزام نشده
unattached U توفیق نشده
unaccommodated U فراهم نشده
the date was not specified U نشده بود
tenantless U اشغال نشده
unquestioned U استنتاق نشده
uninvited U دعوت نشده
unbowed U سر کوب نشده
unpaid U پرداخت نشده
unguarded U حساب نشده
uncoditioned U شرط نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unpublished U چاپ نشده
uncoditioned U قطعی نشده
unpublished U نشر نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unbidden U دعوت نشده
unset U ثابت نشده
unnormalized U هنجار نشده
unspotted U ننگین نشده
unasked U سوال نشده
unsought U کاوش نشده
unlicked U لیسیده نشده
imperforate U منگنه نشده
in quires U صحافی نشده
in sheets U صحافی نشده
unleached U سفید نشده
unthickened U تغلیظ نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unsaved U پس انداز نشده
unshod U نعل نشده
autochthonous U جابجا نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsight U دیده نشده
unpremediated U تصور نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
unpolished U پرداخت نشده
increate U افریده نشده
inedited U منتشر نشده
inedited U چاپ نشده
unsung U خوانده نشده
wound less U زخمی نشده
unconnected U وصل نشده
intemerate U بی ناموس نشده
unexploded U منفجر نشده
undisiplined U تربیت نشده
unabated U کاسته نشده
unclaimed U مطالبه نشده
undirected U هدایت نشده
unsung U ستایش نشده
innascible U زایده نشده
inextinct U نیست نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
unsung U سروده نشده
roughdry U اطو نشده
vacant U اشغال نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com