English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free fall U زمان فرود ازاد بدون چتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glide path U مسیر فرود ازاد
glide slope U زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
froud number U عدد فرود که بدون بعد میباشد
inoperative time U زمان بدون کاری
quick U سریع یا بدون اتلاف زمان
quickest U سریع یا بدون اتلاف زمان
quickly U بدون مصرف زمان زیادی
quicker U سریع یا بدون اتلاف زمان
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
present U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
splashdown U آب فرود
drops U فرود
landing U فرود
dropping U فرود
abseil U فرود
splashdowns U آب فرود
drop U فرود
tailwater U فرود اب
dropped U فرود
abseils U فرود
abseiled U فرود
downstream U فرود اب
line of fall U خط فرود
landings U فرود
land U فرود
abseiling U فرود
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
run way U محوطه فرود
approach clearance U اجازه فرود
application of a force U فرود نیرو
nosediving U فرود عمودی
deck landing aid U کمکهای فرود
forced landing U فرود اجباری
instrument landing U فرود کور
drop zone U منطقه فرود
landing strips U باند فرود
landing strip U باند فرود
land vi U فرود امدن
prelanding U قبل از فرود
parachut U چتر فرود
plunges U فرود امدن
impact point U نقطه فرود
angle of fall U زاویه فرود
pit U منطقه فرود
strip U باند فرود
pits U منطقه فرود
approaches U مسیر فرود
plunged U فرود امدن
approached U مسیر فرود
approach U مسیر فرود
soft landing U فرود نرم
descendeur U صفحه فرود
run way U باند فرود
nosedives U فرود عمودی
night landing U فرود شبانه
alight U فرود امدن
light or lighted U فرود امدن
nosedive U فرود عمودی
landing weight U وزن فرود
landed U فرود امده
alights U فرود امدن
missed approach U فرود ناقص
perch U فرود امدن
ditching U فرود اضطراری
access point U نقطه فرود
under carriage U ارابه فرود
landing spot U نقطه فرود
undercarriage U ارابه فرود
undercarriages U ارابه فرود
nosedived U فرود عمودی
landing light U چراغ فرود
perched U فرود امدن
landing angle U زاویه فرود
descends U فرود امدن
alighting U فرود امدن
landing site U محل فرود
alighted U فرود امدن
landing area U منطقه فرود
landing site U پایگاه فرود
plunge U فرود امدن
perching U فرود امدن
perches U فرود امدن
descend U فرود امدن
missed approach U فرود اضطراری
landing gear U ارابه فرود
landing hill U تپه فرود
landing zone U منطقه فرود
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
approach chart U نقشه مسیر فرود
approach end U ابتدای باند فرود
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
service court U محل فرود سرویس
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
wave off U فرود همراه با سایش
final approach U مسیر نهایی فرود
air landing U فرود از راه هوا
slope of falp U شیب زاویه فرود
landings U فرود ژیمناست به زمین
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
line of fall U خط فرود گلوله به زمین
drop zone U منطقه فرود چترباز
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
landing mat U باند فرود اضطراری
belly flop U با شکم فرود آمدن
belly flops U با شکم فرود آمدن
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
air strip U باند فرود یاپرواز
overshoots U فرود ناقص هواپیما
overshooting U فرود ناقص هواپیما
forced landing U فرود اجباری هواپیما
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
angle of fall U زاویه فرود گلوله
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
helipad U سکوی فرود هلیکوپتر
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
overshoot U فرود ناقص هواپیما
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
service court U محل فرود سرویس اسکواش
autorotation U روش فرود اضطراری هلیکوپتر
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
air landed U فرود امده از راه هوا
seadrome U محل فرود هواپیمای اب نشین
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
ditching U فرود اضطراری هواپیما روی اب
scramble net U تور بار یا فرود نفرات
peas U شن نرم در محل فرود چترباز
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliport U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com