English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle time U زمان تناوب
periods U زمان تناوب دوره
periods U زمان تناوب پریود
period of roll U زمان تناوب چرخش
cycle time U زمان تناوب عمل
period U زمان تناوب پریود
period U زمان تناوب دوره
wave period U زمان تناوب امواج دریا
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
lap turn U زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
off and on U تناوب
periodicity U تناوب
periods U تناوب
shifted U تناوب
period U تناوب
shifts U تناوب
shift U تناوب
frequence U تناوب
alternators U تناوب گر
subalternation U تناوب
intermittence U تناوب
alternator U تناوب گر
frequentation U تناوب
alternation U تناوب
return perion U دوره تناوب
metagenesis U تناوب تولید
frequencies U فرکانس تناوب
period of roll U دوره تناوب
aperiodic circuit U مدار بی تناوب
pulse period U تناوب پالس
three phase generator U تناوب گر سه فاز
metagenesis U تناوب نسل ها
orbital period U تناوب مداری
recurrence interval U دوره تناوب
single phase generator U تناوب گر تک فاز
two phase generator U تناوب گر دو فازی
frequency U فرکانس تناوب
double alternation U تناوب مضاعف
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
period U دوره تناوب
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
periods U دوره تناوب
first long period U تناوب بزرگ اول
second long period U تناوب بزرگ دوم
continuance U تناوب بدون انقطاع
cycled U تناوب پریود سیکل
lift frequency U تناوب حمل و نقل
earthquake period U دوره تناوب زلزله
cycles U تناوب پریود سیکل
cycle U تناوب پریود سیکل
synodic period U دوره تناوب هلالی
sidereal period U دوره تناوب نجومی
third long period U تناوب بزرگ مرتبه سوم
half life period U تناوب یا دوره نیم عمر
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
sing-songs U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presenting U زمان حاضر زمان حال
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
synchrone U هم زمان
stroking U زمان
term U زمان
simultaneously U در یک زمان
stroke U زمان
stroked U زمان
clocks U زمان ها
strokes U زمان
zeitgeist U زمان
timepiece U زمان
date U زمان
terming U زمان
termed U زمان
cotemporaneous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
coinstantaneous U هم زمان
clock U زمان
cycle time U زمان
away U از ان زمان
time-piece U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
contemporaneous U هم زمان
synchronous U هم زمان
yet U تا ان زمان
time of blowing U زمان دم
thence U از ان زمان
dates U زمان
tempo U زمان
tempos U زمان
timed U زمان
time consuming U زمان بر
period U زمان
time-consuming U زمان بر
time U زمان
whene'er U هر زمان
times U زمان
periods U زمان
rise time U زمان خیز
intravitam U در زمان زندگی
universal time U زمان عام
intravital U در زمان زندگی
retention time U زمان بازداری
development time U زمان توسعه
time of disintegration U زمان انفجار
within resonable time U طی زمان معقول
delay time U زمان تاخیر
licensing hours زمان مجاز
time log U جدول زمان
time lapse U مرور زمان
time interval U زمان طی شده
wartime U زمان جنگ
inlet time U زمان ورود
intervalometer U زمان سنج
instruction time U زمان دستورالعمل
present tense U زمان حال
scheduler U زمان بند
running time U زمان رانش
dilation of time U اتساع زمان
run time U زمان اجرا
at another time U در زمان دیگری
in the length of time <adv.> U در طول زمان
installation time U زمان نصب
budget period U زمان بودجه
With passage of time . U با گذشت زمان
input time U زمان اولیه
dilation of time U انبساط زمان
inoperative time U زمان کسرخدمت
distribution time U زمان توزیع
execute U زمان اجرا
executed U زمان اجرا
dead time U زمان مرده
executing U زمان اجرا
time span U گذشت زمان
period U مدت زمان
lapse of time U مرور زمان
response time U زمان واکنش
latency U زمان بیکاری
word time U زمان کلمه
periods U مدت زمان
lapse time U زمان کاهش
delay allowance U زمان تقسیم
kill time U زمان کشندگی
time span U دوره زمان
period U دوره زمان
time period U دوره زمان
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
decay time U زمان تباهی
decay time U زمان اضمحلال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com