English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
estimated time of departure U زمان تقریبی عزیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
etd U زمان تقریبی حرکت
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
eta U arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
approximate U تقریبی
approximate solution U حل تقریبی
proximate U تقریبی
approximative U تقریبی
approximated U تقریبی
approximates U تقریبی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
give or take U تخمین تقریبی
approx U مخفف تقریبی
rough guess <idiom> U تخمین تقریبی
sketch U نقشه تقریبی
sketched U نقشه تقریبی
whereabout U محل تقریبی
sketches U نقشه تقریبی
whereabouts U جای تقریبی
approximate value U مقدار تقریبی
calculation U پاسخ تقریبی
rough estimate U براورد تقریبی
cypres U تقریبی نزدیک
parametric estimate U تخمین تقریبی
line of departure U خط عزیمت
departure U عزیمت
parting U عزیمت
going U عزیمت
departure line U خط عزیمت
exits U عزیمت
exit U عزیمت
partings U عزیمت
departures U عزیمت
approximates U نزدیک امدن تقریبی
approximate contour U میزان منحنی تقریبی
approximated U نزدیک امدن تقریبی
approximate U نزدیک امدن تقریبی
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
whereabout U حدود تقریبی مکان
outgo U هزینه عزیمت
flight U عزیمت گریز
port of embarkation U بندر عزیمت
departure air field U فرودگاه عزیمت
embarcation U عزیمت باکشتی
pike U عزیمت کردن
vamoose U عزیمت کردن
get around <idiom> U عزیمت کردن
departure U نقطه عزیمت
go U عزیمت کردن
begone U خارج شو عزیمت کن
departures U نقطه عزیمت
goes U عزیمت کردن
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
despatched U عزیمت فرستادن پیام
despatches U عزیمت فرستادن پیام
despatching U عزیمت فرستادن پیام
dispatches U عزیمت فرستادن پیام
dispatch U عزیمت فرستادن پیام
dispatched U عزیمت فرستادن پیام
stepping off place U نقطه یامحل عزیمت
routing U تعیین مسیرعبور عزیمت
an abrupt departure U عزیمت بدون تشریفات
peseta U سکه اسپانیولی با ارزش تقریبی 01پنس
Date of departure . Departure date. U تاریخ عزیمت (روز حرکت )
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
routing U عزیمت کردن راه افتادن
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
truncating U انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncate U انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncated U انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncates U انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
proxy variables U متغیرهای نماینده متغیرهای تقریبی
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
leadoff U عزیمت کردن رهبری کردن
get off U حرکت کردن عزیمت کردن
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
thence U از ان زمان
stroke U زمان
strokes U زمان
stroked U زمان
yet U تا ان زمان
simultaneously U در یک زمان
contemporaneous U هم زمان
date U زمان
dates U زمان
zeitgeist U زمان
away U از ان زمان
term U زمان
termed U زمان
terming U زمان
time of blowing U زمان دم
thitherto U تا ان زمان
stroking U زمان
synchronous U هم زمان
synchrone U هم زمان
whene'er U هر زمان
period U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time-piece U زمان
cotemporaneous U هم زمان
periods U زمان
time-consuming U زمان بر
time consuming U زمان بر
coinstantaneous U هم زمان
time U زمان
clock U زمان
cycle time U زمان
timed U زمان
clocks U زمان ها
times U زمان
tempo U زمان
timepiece U زمان
tempos U زمان
lapse U گذشت زمان
orthogenesis U جبر زمان
civil time U زمان عرفی
clk U زمان سنج
cycle time U زمان سیکل
lapses U گذشت زمان
lapsing U گذشت زمان
makeup time U زمان جبران
maintenance period U زمان تعمیرات
lost time U زمان گمگشته
lost time U زمان مفقوده
load time U زمان بارکردن
linkage time U زمان پیوند
chronophobia U زمان هراسی
real time U زمان حقیقی
man and boy U از زمان بچگی
maximum duration U زمان حداکثر
mean time U زمان متوسط
whoopee U زمان خوشی
nonsynchronous U ناهم زمان
non productive time U زمان مرده
chronoscope U زمان سنج
multiplication time U زمان ضرب
miscellaneous time U زمان متفرقه
microcycle U واحد زمان
chronoscope U زمان نما
dead time U زمان مرده
length of time U طول زمان
return perion U زمان برگشت
connect time U زمان اتصال
correlation time U زمان همبستگی
recurrence interval U زمان برگشت
recovery time U زمان بهبود
reasonable time U زمان معقول
compile time U زمان کامپایل
compilation time U زمان کامپایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com