English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reorder interval U زمان بین دو سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lead time U زمان انجام سفارش
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
order processing time U زمان انجام سفارش
order time U زمان سفارش کالا
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
Other Matches
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
indents U سفارش
order U سفارش
indenting U سفارش
indent U سفارش
enjoinment U سفارش
reference U سفارش
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presented U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
asking and ordering U درخواست و سفارش
indent U سفارش دادن
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
call the shots <idiom> U سفارش دادن
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
indenting U سفارش دادن
ordering U سفارش دهی
trial order U سفارش ازمایشی
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
indents U سفارش دادن
enjoining U سفارش کردن به
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
enjoins U سفارش کردن به
commendation U سفارش تقدیر
outwork U سفارش به بیرون
order U دستور سفارش
order U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
send away for U سفارش دادن
factory order U سفارش ساخت
processing of the order U انجام سفارش
modification order U سفارش اصلاحی
order format U قالب سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
order for goods U سفارش کالا
back order U سفارش معوق
engaged U سفارش شده
blanket order U سفارش کلی
conditional order U سفارش مشروط
letter of recommendation U سفارش نامه
purchase order U سفارش خرید
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
open indent U سفارش خرید باز
order U دستور دادن سفارش
engages U از پیش سفارش دادن
re order U سفارش دوم باره
ordered U سفارش داده شده
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder level U سطح سفارش مجدد
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش درخواست کردن
reorder point U نقطه سفارش مجدد
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
indents U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش رسیده از خارج
bespeak U ازپیش سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
dispatch order U سفارش حمل سریع
outwork U سفارش به خارج از شرکت
indents U سفارش درخواست کردن
custom-made U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
order processing time U مدت انجام سفارش
indent U سفارش درخواست کردن
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
order U سفارش دادن تنظیم کردن
order U سفارش دادن کالا یا جنس
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
order U سفارش دادن دستور دادن
Manchester-Kashan U فرش کاشانی-انگلیسی [این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
simultaneously U در یک زمان
contemporaneous U هم زمان
date U زمان
dates U زمان
time of blowing U زمان دم
synchronous U هم زمان
thence U از ان زمان
term U زمان
termed U زمان
terming U زمان
cotemporaneous U هم زمان
zeitgeist U زمان
whene'er U هر زمان
synchrone U هم زمان
coinstantaneous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
cycle time U زمان
strokes U زمان
time consuming U زمان بر
stroked U زمان
stroke U زمان
tempos U زمان
stroking U زمان
clock U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time-piece U زمان
timepiece U زمان
periods U زمان
clocks U زمان ها
time-consuming U زمان بر
tempo U زمان
time U زمان
away U از ان زمان
timed U زمان
times U زمان
yet U تا ان زمان
period U زمان
order U خرید سفارش خرید
timeer U زمان سنج
recurrence interval U زمان برگشت
down time U زمان توقف
space U زمان کوتاه
spaces U زمان کوتاه
timming U زمان گیری
time interval U زمان طی شده
time lapse U مرور زمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com