Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
extensible language
U
زبان توسعه پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extensible
U
توسعه پذیر
extendable
U
توسعه پذیر
extensible
U
منبسط شدنی توسعه پذیر
extended industry standard architecture
U
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
eisa
U
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
EBNF
U
روش انعط اف پذیر بیان اصول زبان
extending
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extends
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
applesoft basic
U
نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
Visual C
U
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
upgrowth
U
توسعه
increment
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
amplification
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
outspread
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
promotions
U
توسعه
promotion
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
developments
U
توسعه
extension
U
توسعه
spreads
U
توسعه
spread
U
توسعه
development
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
increments
U
توسعه
extensions
U
توسعه
expansion
U
توسعه
expanse
U
بسط و توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
amplification
U
توسعه تقویت
enriching
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
technical development
U
توسعه فنی
enlarging
U
توسعه دادن
enrich
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
boom
U
توسعه عظیم
to open out
U
توسعه دادن
develops
U
توسعه دادن
under development
U
دردست توسعه
develop
U
توسعه دادن
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
uneven development
U
توسعه نامتوازن
booms
U
توسعه یافتن
booms
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه یافتن
booming
U
توسعه عظیم
to unfold
U
توسعه دادن
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
enlarged
U
توسعه دادن
extend
U
توسعه دادن
enlarge
U
توسعه دادن
extending
U
توسعه دادن
boom
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه عظیم
boomed
U
توسعه یافتن
extends
U
توسعه دادن
urban renewal
U
توسعه شهری
increscent
U
زیادی توسعه
increases
U
توسعه دادن
increased
U
توسعه دادن
increase
U
توسعه دادن
path of expansion
U
مسیر توسعه
pattern of development
U
الگوی توسعه
phasess of development
U
مراحل توسعه
pole of development
U
قطب توسعه
cultural development
U
توسعه فرهنگی
progation
U
توسعه تکثیر
economic development
U
توسعه اقتصادی
export promotion
U
توسعه صادرات
exepandable
U
قابل توسعه
underdeveloped
U
توسعه نیافته
expandability
U
قابلیت توسعه
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
internal development
U
توسعه داخلی
extensibility
U
توسعه پذیری
development time
U
زمان توسعه
historical development
U
توسعه تاریخی
spreads
U
توسعه دادن
monetary expansion
U
توسعه پولی
open out
U
توسعه دادن
spread
U
توسعه دادن
expandsionism
U
توسعه طلبی
combat development
U
توسعه رزمی
developement
U
توسعه دادن
promoted
U
توسعه دادن
research and development
U
تحقیق و توسعه
development policy
U
سیاست توسعه
rural development
U
توسعه روستائی
self development
U
توسعه نفس
social development
U
توسعه اجتماعی
promoting
U
توسعه دادن
expansion
U
گسترش توسعه
development tools
U
ابزار توسعه
promotes
U
توسعه دادن
development plan
U
برنامه توسعه
expansionism
U
توسعه طلبی
regional development
U
توسعه ناحیهای
regional development
U
توسعه منطقهای
expansionist
U
توسعه طلبی
expansive
U
متمایل به توسعه
development bank
U
بانک توسعه
step backwards
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
extendible
U
قابل توسعه کش دار
develop
U
توسعه دادن اشکارکردن
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
development system
U
سیستم توسعه یافته
extended precision
U
دقت توسعه یافته
develops
U
توسعه دادن اشکارکردن
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
corrosive attack
U
اغاز و توسعه خورندگی
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
class improvement plan
U
طرح توسعه ناو
development cost
U
هزینه توسعه در تولیدمحصول
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
to spread
[across]
[over]
U
توسعه یافتن
[سرتاسر]
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
regression
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
microcomputer development system
U
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
to grow
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
to develop
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
software development
U
توسعه نرم افزاری
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
pullulate
U
اغاز توسعه نهادن
characteristics of underdevelopment
U
ویژگیهای توسعه نیافتگی
program development tools
U
ابزار توسعه برنامه
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com