Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
algebraic language
U
زبان با مفاد آزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
sense
U
مفاد
purports
U
مفاد
contents
U
مفاد
tenors
U
مفاد
texts
U
مفاد
text
U
مفاد
interpretations
U
مفاد
content
U
مفاد
contenting
U
مفاد
intent
U
مفاد
context
U
مفاد
contexts
U
مفاد
disposittions
U
مفاد
contexture
U
مفاد
senses
U
مفاد
sensed
U
مفاد
interpretation
U
مفاد
tenor
U
مفاد
purposes
U
مفاد
signification
U
مفاد
purport
U
مفاد
meaning
U
مفاد
meanings
U
مفاد
purported
U
مفاد
purporting
U
مفاد
significance
U
مفاد
purpose
U
مفاد
substances
U
مفاد مفهوم
scope
U
منظور مفاد
substance
U
مفاد مفهوم
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
subsistance
U
جوهر مفاد
purporst
U
مفاد ادعا
promulgation of treaty
U
اعلام مفاد معاهده
sensed
U
معنی مفاد مدلول
sense
U
معنی مفاد مدلول
senses
U
معنی مفاد مدلول
at the specified tenor
U
بر حسب مفاد مشخص
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
tenors
U
فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor
U
فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
free-standing
U
آزاد
freelance
U
آزاد
dial tones
U
بوق آزاد
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
off duty
<idiom>
U
دروقت آزاد
freer
U
آزاد کننده
freewheeling
U
آزاد چرخی
freewheeling
U
آزاد چرخ
On the free market .
U
دربازار آزاد
In the open air.
U
در هوای آزاد.
dial tone
U
بوق آزاد
let loose
<idiom>
U
آزاد گذاشتن
freelancer
U
پیشه ور آزاد
out in the world
U
در دنیای آزاد
knotless
U
بافت شل و آزاد
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
outdoorsy
<adj.>
U
عاشق هوای آزاد
vacancy
U
موقعیت شغلی آزاد
To release someone. To set someone free
U
کسی را آزاد کردن .
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
freewheeling
U
دارای چرخک آزاد
absolute
آزاد از قیود فکری
supplier at arm's length
U
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
advisory control
کنترل آزاد هواپیما
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
U
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
freewheel
[overrunning clutch ]
U
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
Free pree (trade,port).
U
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
independent
U
آزاد یا کنترل شده توسط کسی
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
Freemason
U
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
To stand at attention(ease).
U
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clicks
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clicked
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
click
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
arraign
U
احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
general act
U
قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
blasts
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
deallocate
U
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
contentions
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contention
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
U
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
set loose
<idiom>
U
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
to release
U
آزاد کردن
[رها کردن ]
[از زندان]
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
ems dispatch
U
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
grss language
U
زبان جی پی اس اس
tongues
U
زبان
rpg language
U
زبان ار پی جی
c++
U
زبان ++C
abuser
U
بد زبان
hound's tongue
U
سگ زبان
apl language
U
زبان ای پی ال
two tongued
U
زبان
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
glossa
U
زبان
apt language
U
زبان ای پی تی
abusers
U
بد زبان
as one man
U
با یک زبان
language
U
زبان
language lab
U
زبان
tongue
U
زبان
languages
U
زبان
tongue
[language]
U
زبان
language
U
زبان
languages
U
زبان ها
tongueless
U
بی زبان
enquiry language
U
زبان پرس و جو
flemish
U
زبان فلاندرز
dysphasia
U
زبان پریشی
fabricated language
U
زبان ساختگی
estonian
U
زبان استونی
english speaking
U
انگلیسی زبان
erse
U
زبان گالی
equivocator
U
زبان باز
dumb language
U
زبان بی زبانی
dancing language
U
زبان رقص
declarative language
U
زبان اعلانی
declarative language
U
زبان تشریحی
decompilation
U
به زبان اصلی
design language
U
زبان طراحی
dumb language
U
زبان حال
formal language
U
زبان صوری
formmal language
U
زبان صوری
delphinium
U
گل زبان در قفا
She has a vicious tongue .
U
بد زبان است
grammer
U
دستور زبان
baby-talk
U
زبان بچهگانه
language laboratory
U
آزمایشگاه زبان
graphic language
U
زبان نگارهای
language laboratories
U
آزمایشگاه زبان
gujarati
U
زبان گجراتی
halophrastic language
U
زبان تک واژهای
hibernian
U
ایرلندی زبان
high dutch
U
زبان المانی
gramarey
U
دستور زبان
fortran
U
زبان فرترن
fortran iv
U
زبان فرترن 2
gaulish
U
زبان گال
lingua franca
U
زبان میانجی
gestural postural language
U
زبان اطواری
gift of the gab
U
روانی زبان
glib tongued
U
چرب زبان
glibness
U
طلاقت زبان
glossal
U
مربوط به زبان
glossitis
U
ورم زبان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com