English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
making a will U وصیت کردن
make one's will U وصیت کردن
make a will U وصیت کردن
hand down <idiom> U وصیت کردن
willed U وصیت کردن
bequeaths U وصیت کردن
to make one's will U وصیت کردن
wills U وصیت کردن
bequeathed U وصیت کردن
bequeathing U وصیت کردن
will U وصیت کردن
bequeath U وصیت کردن
will U وصیت وصیت نامه
wills U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
to fling d. U بد زبانی کردن
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
testate U وصیت کردن شهادت دادن
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
spiel U چرب زبانی کردن
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
intestate U کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
coax U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing U نوازش کردن چرب زبانی کردن
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
bequests U وصیت
testament U وصیت
injunction U وصیت
injunctions U وصیت
bequest U وصیت
testaments U وصیت
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
wills U وصیت وصیتنامه
will U وصیت وصیتنامه
testamentary U مطابق با وصیت
he died intestate U بی وصیت مرد
testamentary U وصیت شده
willed U وصیت وصیتنامه
wills U وصیت وصایا
testate U وصیت کرده
contractual will U وصیت عهدی
testator U وصیت کننده
nuncupative will U وصیت شفاهی
will U وصیت وصایا
testate U دارای وصیت
universal legacy U وصیت مطلق
willed U وصیت وصایا
testament U وصیت نامه
testaments U وصیت نامه
intestate U متوفای بی وصیت
intestate U بدون وصیت
possessory will U وصیت تملیکی
nuncupative U زبانی
abusiveness U بد زبانی
by word of mouth U زبانی
glossal U زبانی
lip deep U زبانی
trilingual U سه زبانی
by parol U زبانی
oral U زبانی
by word of mounth U زبانی
linguistic U زبانی
verbal U زبانی
bilingual U دو زبانی
monolingual U یک زبانی
orally U زبانی
orals U زبانی
monnolingual U یک زبانی
nuncupatory U زبانی
linguistically U زبانی
linguiform U زبانی
lingual U زبانی
vivas voce U زبانی
viva voce U زبانی
glottic U زبانی
testament U تدوین وصیت نامه
intestate U فاقد وصیت نامه
intestacy U فوت پیش از وصیت
law of succession U حقوق ارث و وصیت
Old Testament U پیمان یا وصیت قدیم
administration of a will U اجرای وصیت نامه
will U با وصیت واگذارکردن خواستن
intestacy U نداشتن وصیت نامه
testamentary U وابسته به وصیت نامه
willed U با وصیت واگذارکردن خواستن
intestate death U موت بدون وصیت
testaments U تدوین وصیت نامه
wills U با وصیت واگذارکردن خواستن
begueath U تملیک مال به وسیله وصیت
demise U انتقال دادن مال با وصیت
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
intestate U کسی که بدون وصیت می میرد
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
chattiness U بلبل زبانی
lingulate U زبانی شکل
glossopharyngeal U زبانی حلقی
aphthongia U لالی زبانی
bradyglossia U کندگویی زبانی
vivas voce U زبانی شفاها`
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
unction U چرب زبانی
sublingual U زیر زبانی
knowledge of a language U دانستن زبانی
spiel U چرب زبانی
lapsus linguae U لغزش زبانی
nuncupate U زبانی گفتن
polyglot U چند زبانی
vocabular U زبانی شفاهی
dumb language U زبان بی زبانی
professed love U دوستی زبانی
zubenelgenubi U زبانی جنوبی
polyglots U چند زبانی
volubility U چرب زبانی
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
glibly U ازروی چرب زبانی
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
acclamation U اخذ رای زبانی
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
abusive U بد زبانی تجاوز به عصمت
flippancy U بی ملاحظگی چرب زبانی
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
lispling U تکلم نوک زبانی
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
lingual U حرف زبانی یا ذو لفی
lingual letters or linguals U حروف زبانی یا ذولقی
glibness U چرب و نرم تر زبانی
lard U ارایش دادن چرب زبانی
retrolingual U واقع در پشت زبان پس زبانی
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
illinois test of psycholinguistic U ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
lingua U زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
restraint of marriage U شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
natives U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
native U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
alpha librae U زبانی جنوبی کفه جنوبی
beta librae U کفه شمالی زبانی شمالی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com