English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alpha librae U زبانی جنوبی کفه جنوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zubenelgenubi U زبانی جنوبی
Other Matches
southern dawn U سپیده جنوبی فجر جنوبی
aurora australis U فجر جنوبی سپیده جنوبی
southern light U سپیده جنوبی فجر جنوبی
south american revolution U انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
southerner U جنوبی
southerners U جنوبی
south U جنوبی
southerly U جنوبی
southern U جنوبی
austral U جنوبی
this line lies north U جنوبی است
southern lights U شفق جنوبی
southern dawn U شفق جنوبی
southern crown U اکلیل جنوبی
southern cross U صلیب جنوبی
southern light U شفق جنوبی
souther U باد جنوبی
crucis U صلیب جنوبی
kiffa australis U زبان جنوبی
coronae australis U اکلیل جنوبی
corona australis U اکلیل جنوبی
corona australia U اکلیل جنوبی
aurora australis U شفق جنوبی
piscis australis U حوت جنوبی
piscis australis U ماهی جنوبی
South Africa آفریقای جنوبی
kiffa australis U کفه جنوبی
triangulum australe U مثلث جنوبی
Antarctic U قطب جنوبی
crux U صلیب جنوبی
alpha piscis australis U الفا- حوت جنوبی
poncho U کلیجه امریکای جنوبی
macaw U طوطی دم بلندامریکای جنوبی
famolhout U الفا- حوت جنوبی
farkleberry U تمشک امریکای جنوبی
peso U مسکوک امریکای جنوبی
grison U یکجورموش خرمادرامریکای جنوبی
coypu U سگ ابی امریکای جنوبی
ponchos U کلیجه امریکای جنوبی
grison U یکجوربوزینه درامریکای جنوبی
inyala U یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
kaf U عضویکی ازنژادهای bantuدرافریقای جنوبی
amazon U رود امازون درامریکای جنوبی
guanaco U شتر بی کوهان امریکای جنوبی
Bushmen U خانه بدوش درافریقای جنوبی
austral U تحت تاثیر باد جنوبی
pampean U وابسته به جلگههای پهناورامریکای جنوبی
nutria U پوست سگ ابی امریکایی جنوبی
llamas U شتر بی کوهان امریکای جنوبی
llama U شتر بی کوهان امریکای جنوبی
margay U گربه پلنگی امریکای جنوبی
glass snake U نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
pawpaw U درخت نخل امریکای جنوبی
pawpaws U درخت نخل امریکای جنوبی
Bushman U خانه بدوش درافریقای جنوبی
zubenelgenubi U کفه جنوبی الفا- میزان
sapajou U یکجوربوزینه کوچک درامریکای جنوبی
lamas U شتر بی کوهان امریکای جنوبی
lama U شتر بی کوهان امریکای جنوبی
soiuthern cross U چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
epistle side U [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
kraal U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
marimba U سنتور چوبی افریقای جنوبی ومرکزی
kraals U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
ixia U یکجور سوسن یا سنبل درافریقای جنوبی
gemsbuck U بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
peloponnesian U وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
africander U اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
harpy eagle U دال بزرگ ونیرومند درامریکای جنوبی
anaconda U نوعی مار یاافعی امریکای جنوبی
hyena dog U یکجور کفتار سگ مانند در افریقای جنوبی
grysbok U بزکوهی کوچک وخاکستری رنگ درافریقای جنوبی
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
gemsbok U بزیا اهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
kar U فلات خشک در افریقای جنوبی که خاک ان رس است
Ho Chi Minh City U شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
Latvia U جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
kaffir U کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
pampa U جلگه پهناورسبزو بی درخت درجنوب رود درامریکای جنوبی
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
kafir U کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
panama hats U کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
panama hat U کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
neotropical U متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
pampas U دشت علفزار امریکای جنوبی دشت
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
vivas voce U زبانی
viva voce U زبانی
trilingual U سه زبانی
monolingual U یک زبانی
linguiform U زبانی
lingual U زبانی
nuncupatory U زبانی
linguistically U زبانی
lip deep U زبانی
linguistic U زبانی
by word of mouth U زبانی
by word of mounth U زبانی
by parol U زبانی
abusiveness U بد زبانی
glossal U زبانی
verbal U زبانی
orals U زبانی
oral U زبانی
nuncupative U زبانی
monnolingual U یک زبانی
bilingual U دو زبانی
orally U زبانی
glottic U زبانی
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
bradyglossia U کندگویی زبانی
aphthongia U لالی زبانی
sublingual U زیر زبانی
polyglots U چند زبانی
polyglot U چند زبانی
professed love U دوستی زبانی
chattiness U بلبل زبانی
spiel U چرب زبانی
knowledge of a language U دانستن زبانی
lapsus linguae U لغزش زبانی
glossopharyngeal U زبانی حلقی
volubility U چرب زبانی
vocabular U زبانی شفاهی
lingulate U زبانی شکل
vivas voce U زبانی شفاها`
to fling d. U بد زبانی کردن
nuncupate U زبانی گفتن
dumb language U زبان بی زبانی
unction U چرب زبانی
abusive U بد زبانی تجاوز به عصمت
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
flippancy U بی ملاحظگی چرب زبانی
spiel U چرب زبانی کردن
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
glibly U ازروی چرب زبانی
glibness U چرب و نرم تر زبانی
lingual letters or linguals U حروف زبانی یا ذولقی
lispling U تکلم نوک زبانی
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
acclamation U اخذ رای زبانی
lingual U حرف زبانی یا ذو لفی
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lard U ارایش دادن چرب زبانی
retrolingual U واقع در پشت زبان پس زبانی
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
illinois test of psycholinguistic U ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
lingua U زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
native U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
coax U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing U نوازش کردن چرب زبانی کردن
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
beta librae U کفه شمالی زبانی شمالی
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com