Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tusk tenon
U
زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
ligulate
U
زبانه دار دارای گلبرگهای تسمهای
overlaps
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlapped
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlap
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
radialized
U
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
dovetail
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
rescale
U
بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
zincky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zinky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
the impediment of a road
U
پا گیرهای جاده
carpenters' stopper
U
سیم نگهدار گیرهای
chuck
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
clothespin
U
گیرهای که با ان لباس هاراروی بند نگهمیدارند
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
stepping switch
U
گزینه پلهای
decrement
U
کاستن پلهای
decrementation
U
کاهش پلهای
incrementally
U
تغییرات پلهای
deflection potentiometer
U
پتانسیومتر پلهای
variable speed drive
U
محرکه پلهای
variable speed transmission
U
گیربکس پلهای
step function
U
تابع پلهای
companionways
U
نرده پلهای
companionway
U
نرده پلهای
multiple contact switch
U
کلید پلهای
fiddle blocks
U
قرقره پلهای
quantizer
U
پلهای کننده
quantize
U
پلهای کردن
sidestep
U
صعود پلهای از پهلو
topside
U
پلهای باز ناو
stepwise elution analysis
U
تجزیه شستشوی پلهای
cross wall
U
دیوار پلهای عرضی
sidestepping
U
صعود پلهای از پهلو
sidesteps
U
صعود پلهای از پهلو
sidestepped
U
صعود پلهای از پهلو
cone pulley drive
U
محرکه صفحه پلهای
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
decrement
U
میزان کاهش کاستن پلهای
step drawdown test
U
ازمایش لغت پلهای در چاه
burn one's bridges behind one
<idiom>
U
پلهای پشت سرش راخراب کردن
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
wholly
U
رویهم
lap weld
U
جوش رویهم
overlapping
U
رویهم افتاده
pyramid
U
رویهم انباشتن
pyramids
U
رویهم انباشتن
overlap
U
رویهم افتادن
obvolute
U
رویهم افتاده
lap wound armature
U
ارمیچر رویهم
overlaps
U
رویهم افتادن
lap seam
U
رویهم افتادگی
overlay
U
رویهم قراردادن
overlaying
U
رویهم قراردادن
overlays
U
رویهم قراردادن
overall
U
رویهم رفته
overhand
U
رویهم برعکس
laps
U
رویهم قراردادن
accumulating
U
رویهم انباشتن
overtype mode
U
تایپ رویهم
overalls
U
رویهم رفته
overlapped
U
رویهم افتادن
accumulates
U
رویهم انباشتن
accumulate
U
رویهم انباشتن
lap joint
U
اتصال رویهم
lap
U
زیرکار رویهم افتادگی
lap
U
رویهم قرار دادن
lapped
U
رویهم قرار دادن
laminate
U
رویهم قرار دادن
lap winding
U
سیم پیچ رویهم
lapped seam welding
U
جوشکاری درزی رویهم
roll up
U
رویهم جمع شدن
lapped
U
زیرکار رویهم افتادگی
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
bank
U
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
lap joint riveting
U
پرچ کاری اتصال رویهم
overlap of distillat curves
U
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
banks
U
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
girder bridge
U
پل چند تکه قابل نصب رویهم
lap joint
U
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
hotchpot
U
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
double-margin door
U
دو در با یک زبانه
prongs
U
زبانه
bolder
U
زبانه
prong
U
زبانه
bold
U
زبانه
key
زبانه
boldest
U
زبانه
spit
U
زبانه
tenon
U
زبانه
tang
U
زبانه
monolingual
U
یک زبانه
bolts
U
زبانه
bolting
U
زبانه
bolted
U
زبانه
bolt
U
زبانه
reed of a pipe
U
زبانه نی
languet
U
زبانه
two tongued
U
زبانه
bead
U
زبانه
beads
U
زبانه
spits
U
زبانه
door stop
U
زبانه در
dog clutch
U
زبانه
battens
U
زبانه
fingers
U
زبانه
finger
U
زبانه
batten
U
زبانه
jetties
U
زبانه
tongues
U
زبانه
jetty
U
زبانه
flame
U
زبانه اتش
tangiest
U
زبانه دار
tongue and groove
U
فاق و زبانه
tangy
U
زبانه دار
tragus
U
زبانه گوش
solar prominences
U
زبانه خورشیدی
flames
U
زبانه اتش
two bolt lock
U
قفل دو زبانه
tongue and groove
U
زبانه و فاق
tangier
U
زبانه دار
licks
U
زبانه کشیدن
slit and tongue
U
کام و زبانه
mortise and tenon
U
کام و زبانه
mortise
U
مادگی زبانه
licked
U
زبانه کشیدن
key bit
U
زبانه کلید
clapper
U
زبانه زنگ
mortice
U
مادگی زبانه
clappers
U
زبانه زنگ
lick
U
زبانه کشیدن
key bolt
U
زبانه کلید
bolts
U
زبانه قفل
pentaglot
U
پنج زبانه
heptaglot
U
هفت زبانه
gland
U
زبانه زائده
bolted
U
زبانه قفل
broach
U
زبانه مته
cog
U
زبانه تیر
glands
U
زبانه زائده
corner-bead
U
زبانه ی نبش
key pattern
U
زبانه یونانی
flares
U
زبانه کشیده
groove and tongue
U
کام و زبانه
bolting
U
زبانه قفل
groove and tongue
U
فاق و زبانه
bolt
U
زبانه قفل
flare
U
زبانه کشیده
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
rabbet
U
اتصال فاق و زبانه
mortise
U
کام جای زبانه
polyglot edition
U
ویرایش چند زبانه
tang
U
زبانه دار کردن
joggle
U
فاق و زبانه ساختن
mortice
U
کام جای زبانه
tenon
U
با زبانه جفت کردن
he was inflamed with anger
U
اتش خشمش زبانه زد
inflamable
U
زبانه کش اتش مزاج
straight halving
U
کام و زبانه کردن
tongue and groove joint
U
اتصال کام و زبانه
joggling
U
فاق و زبانه ساختن
joggles
U
فاق و زبانه ساختن
joggled
U
فاق و زبانه ساختن
two tongued
U
زبانه یامیله شاهین
calked joint
U
اتصال فاق و زبانه
tongues
U
زبانه فنری کوچک
tenon
U
زبانه دار کردن
tenon and mortise joint
U
اتصال کام و زبانه
joint, tongue and groove
U
اتصال کام و زبانه
flame
U
شعله زدن زبانه کشیدن
languet
U
[تزئینات زبانه ای شکل]
[معماری]
low
U
مشتعل شدن زبانه کشیدن
flames
U
شعله زدن زبانه کشیدن
tenoner and gainer
U
دستگاه برش فاق و زبانه
flap
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
rabbet
[for window or door]
U
اتصال کام و زبانه لبه
[ پنجره یا در]
to torch something
U
چیزی را آتش زدن
[سوزاندن]
[زبانه کشیدن ]
fillers
U
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
flare
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
spline
U
لبه کام وزبانه زبانه دار کردن
filler
U
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com