Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
new born
U
زاییده شده تازه تولد یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reborn
U
تولد تازه یافته
redivivus
U
تولد تازه یافته
nee
U
تولد یافته
newborn
U
تازه زاییده شده
regeneration
U
تولد تازه
regeneracy
U
تولد تازه
rebirth
U
تولد تازه
newborn
U
تازه تولد شده
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
aborning
U
در بدو تولد در حال تولد
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
parous
U
زاییده
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
internal conception
U
زاییده افکار
idea
U
زاییده افکار
parous
U
بچه زاییده
concept
U
زاییده افکار
biogenic
U
زیست زاییده
to s e the light
U
زاییده شدن
brainchild
U
زاییده افکار
conception
U
زاییده افکار
sextipara
U
زن شش شکم زاییده
born
U
زاییده شده
multipara
U
زن چند شکم زاییده
still born
U
مرده زاییده شده
multiparous
U
چند شکم زاییده
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
natimortality
U
امار مرده زاییده شدگان
afterborn
U
زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
farrows
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrow
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
birth
U
تولد
postnatal
U
پس از تولد
births
U
تولد
geniture
U
تولد
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
date of birth
U
تاریخ تولد
place of birth
U
محل تولد
rebirth
U
تولد دوباره
birth trauma
U
ضربه تولد
birth injury
U
اسیب تولد
nascent
U
درحال تولد
antenatals
U
پیش از تولد
antenatal
U
پیش از تولد
birthdays
U
جشن تولد
birthday
U
جشن تولد
birth cry
U
اوای تولد
birthday cake
U
کیک تولد
the birth of a nation
U
تولد یک ملت
get
U
زایش تولد
gets
U
زایش تولد
getting
U
زایش تولد
Nativity
U
تولد عیسی
prenatal
U
پیش از تولد
birth certificate
U
گواهی تولد
postnatal
U
وابسته به بعد از تولد
post natal
U
واقع شونده پس از تولد
nascence
U
نوفهوری و اغازی تولد
antenatals
U
مربوط به قبل از تولد
antenatal
U
مربوط به قبل از تولد
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
nascency
U
نوفهوری و اغازی تولد
post-natal
U
واقع شونده پس از تولد
precocial
U
دارای استقلال ازهنگام تولد
Yuletide
U
ایام عید تولد عیسی
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
birthright
U
حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
palingenesis
U
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
lord of misrule
U
متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
finding
U
یافته
findings
U
یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
transferred
U
انتقال یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
endrgized
U
انرژی یافته
glorified
U
تجلیل یافته
generalized
U
تعمیم یافته
mature economy
U
تکامل یافته
abroad
U
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
instinct with life
U
روح یافته
instinct with force
U
نیرو یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
matched
U
تطبیق یافته
full fledged
U
تکامل یافته
full-fledged
U
تکامل یافته
awakened
U
اگاهی یافته
extended
U
تمدید یافته
past
U
پایان یافته
done
U
وقوع یافته
tuned
U
وفق یافته
allocated
U
اختصاص یافته
nascent
U
پیدایش یافته
porrect
U
بسط یافته
depauperate
U
تقلیل یافته
expanded
U
بسط یافته
deployed
U
گسترش یافته
due out
U
خاتمه یافته
downfallen
U
زوال یافته
linked
U
پیوند یافته
transmissive
U
انتقال یافته
organized
U
سازمان یافته
waney
U
کاهش یافته
wany
U
کاهش یافته
structured
U
ساخت یافته
Their birthdays are four days apart.
U
روز تولد شان چهار روز با هم فاصله دارد
mature soil
U
خاک تکامل یافته
diminished
U
: تقلیل یافته کاسته
bimanual
U
بادودست انجام یافته
allopatric
U
بتنهایی وقوع یافته
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
development system
U
سیستم توسعه یافته
elaborated code
U
رمز بسط یافته
endarch
U
از مرکزبخارج امتداد یافته
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
extended precision
U
دقت توسعه یافته
formatted display
U
نمایش شکل یافته
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
generalized routine
U
روال تعمیم یافته
inning
U
زمین باز یافته
linked subroutine
U
زیربرنامه پیوند یافته
mature economy
U
اقتصاد رشد یافته
organized market
U
بازار سازمان یافته
organises
U
بازار سازمان یافته
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
finds
U
چیز یافته مکشوف
contd
U
مخفف ادامه یافته
structured design
U
طراحی ساختار یافته
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
find
U
چیز یافته مکشوف
organizing
U
بازار سازمان یافته
organizes
U
بازار سازمان یافته
systematized delusions
U
هذیانهای نظام یافته
organize
U
بازار سازمان یافته
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
structured walkthroughs
U
بررسیهای ساخت یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
generalized force
U
نیروی تعمیم یافته
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
diminished
U
[قوس تقلیل یافته]
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
Distribution
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
generalized function
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
completing
U
خاتمه یافته یا کامل شده
content addressed
U
نشامی یافته از روی محتوی
crumblings
U
فاسد شده زوال یافته
completes
U
خاتمه یافته یا کامل شده
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
U
ارزان یافته خوار است .
well ordered
U
بنحو اکمل انجام یافته
completed
U
خاتمه یافته یا کامل شده
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
extendeo core
U
حافظه چنبرهای توسعه یافته
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
extended character set
U
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
generalized inhibitory potential
U
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
generalized reinforcer
U
تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
human oriented language
U
زبان ارایش یافته بشری
ranker
U
افسر ترفیع یافته افسرصفی
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
airborne
U
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
structured flowchart
U
نمودار گردش کار ساخت یافته
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
abended
U
خاتمه یافته بطور غیر عادی
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
substantiative
U
بادلیل اثبات شده تجسم یافته
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel
U
فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
ebcdic
U
کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
basic plus
U
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com