English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
angle of sideslip U زاویه لغزش جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turn and slip U زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
automatic trim U روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
angle of sideslip U زاویه انحراف جانبی
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles U خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap U بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
graduated circle of an alidade U دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral U اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
angle of repose U زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation U زاویه دوران زاویه چرخش
angle of convergence U زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination U زاویه انحراف زاویه میل
loss angle U زاویه تلف زاویه تلفات
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
bombing angle U زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
adverse reaction U عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] U عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle U زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
slithering U لغزش
lap sus U لغزش
line of sliding U خط لغزش
slithers U لغزش
lapsus U لغزش
faux pas U لغزش
slither U لغزش
yori ashi U لغزش پا
slide U لغزش
slides U لغزش
slithered U لغزش
offenses U لغزش
slippage U لغزش
slipping U لغزش
sure-footed U بی لغزش
sure footed U بی لغزش
gaffe U لغزش
gaffes U لغزش
petty offence U لغزش
peccabillo U لغزش
peccadillo U لغزش
peccadilloes U لغزش
error U لغزش
peccadillos U لغزش
offense,etc U لغزش
surefooted U بی لغزش
errors U لغزش
slipped U لغزش
trips U لغزش
tripped U لغزش
offence U لغزش
slips U لغزش
sliding U لغزش
lapse U لغزش
anti skid U ضد لغزش
trip U لغزش
fauxpas U لغزش
slip U لغزش
fingerfehler U لغزش
lapses U لغزش
lapsing U لغزش
balked U مایهء لغزش
balk U مایهء لغزش
slip band U نوار لغزش
slip plane U سطح لغزش
balking U مایهء لغزش
free from slip U خالی از لغزش
earth fall U لغزش خاک
free from slip U بدون لغزش
glide plane U سطح لغزش
balks U مایهء لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
asymmetrical sweep U لغزش انحرافی
back slide U لغزش به عقب
fabllibility U لغزش پذیری
court of petty offences U دادگاه لغزش
unerring U غیرقابل لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
paralogism U لغزش منطقی
baulks U مایهء لغزش
baulking U مایهء لغزش
baulked U مایهء لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
lapsus calami U لغزش قلمی
inerrability U لغزش ناپذیری
trips U سفر لغزش
inerrable U لغزش ناپذیری
trip U سفر لغزش
mistook U لغزش خوردن
infallibly U لغزش ناپذیری
tripped U سفر لغزش
lapsus linguae U لغزش زبانی
anti-slip foot پایه ضد لغزش
land alide U لغزش زمین
lapsus memoriae U لغزش حافظه
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U لغزش درسخن
lapsus linguac U لغزش زبان
Freudian slip U لغزش فرویدی
slip of the tongue U لغزش زبان
metachronism U لغزش تاریخی
to oversee oneself U لغزش خوردن
to make a slip U لغزش خوردن
non skid quality U خاصیت ضد لغزش
stumbling block U موجب لغزش
infallible U لغزش ناپذیر
stumbling blocks U موجب لغزش
stumbling blocks U سنگ لغزش
guide way U مسیر لغزش
Freudian slips U لغزش فرویدی
stumbling block U سنگ لغزش
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
bobble U اشتباه کاری لغزش
falters U تزلزل یا لغزش پیداکردن
schuss U لغزش بطورمستقیم وسریع
faltered U تزلزل یا لغزش پیداکردن
drunkennes U خطای جابجایی یا لغزش
slip proof U مقام در برابر لغزش
inerrably U بطور لغزش ناپذیر
bobbles U اشتباه کاری لغزش
slip regulator U تنظیم کننده لغزش
police magistrate U رئیس دادگاه لغزش
falter U تزلزل یا لغزش پیداکردن
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
flounder U نوعی ماهی پهن لغزش
flounders U نوعی ماهی پهن لغزش
floundered U نوعی ماهی پهن لغزش
floundering U نوعی ماهی پهن لغزش
plane of asymmetry U سطح مسیر لغزش انحرافی
surging U تکان خوردن لغزش پیدا کردن
asymmetrical sweep U باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
slippage U میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle U زاویه راسی هدف زاویه راسی
to p upon any one's blunder U لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
slips U لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped U لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip U لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
accessory U جانبی
laterad U جانبی
adverse reaction U اثر جانبی
by-effect U اثر جانبی
spillover effect U اثر جانبی
secondary effect U اثر جانبی
byeffect U اثر جانبی
contour line U خط جانبی
bilateral U دو جانبی
fall-out [side effect] U اثر جانبی
lateral U جانبی
sidelong U جانبی
ventrolateral U بطنی و جانبی
lateral shifts U حرکت جانبی
lateral surface U سطح جانبی
adverse reactions U آثار جانبی
device U وسیله جانبی
secondary effects U آثار جانبی
accessory U وسیله جانبی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
secondary effect U نتیجه جانبی
marginal bund U خاکریز جانبی
devices U وسیله جانبی
ancillary equipment U وسیله جانبی
lateral shifts U تغییرات جانبی
lateral pressure U فشار جانبی
wing wall U دیواره جانبی
spillover effect U نتیجه جانبی
side effect U نتیجه جانبی
byeffect U عوارض جانبی
byeffects U اثرهای جانبی
adverse reactions U اثرهای جانبی
by-effects U اثرهای جانبی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com