Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
variation
U
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variations
U
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
longitudinal dihedral
U
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
geographic reference
U
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
planed
U
افقی سطح افق افقی کردن
levels
U
تراز سطح افقی افقی کردن
levelled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
leveled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
U
افقی سطح افق افقی کردن
planing
U
افقی سطح افق افقی کردن
planes
U
افقی سطح افق افقی کردن
sliding wedge
U
گاوه افقی یاکولاس افقی
graduated circle of an alidade
U
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
grivation
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
entering angle
U
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence
U
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of repose
U
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation
U
زاویه دوران زاویه چرخش
declination
U
زاویه انحراف زاویه میل
loss angle
U
زاویه تلف زاویه تلفات
bombing angle
U
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
geographic
U
جغرافیایی
constant angle arch dam
U
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
geographical longitude
U
طول جغرافیایی
land map
U
نقشه جغرافیایی
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
geographical poles
U
قطبهای جغرافیایی
geographical mile
U
میل جغرافیایی
geographical meridian
U
خط طول جغرافیایی
geographical mile
U
مایل جغرافیایی
geographical latitude
U
عرض جغرافیایی
true heading
U
سمت جغرافیایی
true bearing
U
سمت جغرافیایی
geographic equator
U
استوای جغرافیایی
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
longitudes
U
طول جغرافیایی
longitude
U
طول جغرافیایی
easting
U
طول جغرافیایی
latitudes
U
عرض جغرافیایی
true convergence
U
انحراف جغرافیایی
true north
U
شمال جغرافیایی
geographic coordinates
U
مختصات جغرافیایی
placename
U
نام جغرافیایی
latitude
U
عرض جغرافیایی
geographical meridian
U
نصف النهار جغرافیایی
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
true course
U
سمت مسیر جغرافیایی
longitudinal
U
وابسته بطول جغرافیایی
parrallels of latitude
U
مدارات عرض جغرافیایی
latitudinarian
U
وابسته بعرض جغرافیایی
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
latitudinal
U
وابسته بعرض جغرافیایی
grids
U
شبکه بندی جغرافیایی
grid
U
شبکه بندی جغرافیایی
difference in easting
U
اختلاف طول جغرافیایی
Longitude and latitude.
U
طول وعرض جغرافیایی
co latitude
U
متمم عرض جغرافیایی
cartogram
U
نقشه اماری جغرافیایی
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
colatitude
U
متمم عرض جغرافیایی
locality
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
U
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
localities
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
angle offset method
U
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
isobars
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
zonation
U
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
aba
U
مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
true course
U
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
isobar
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic
U
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
isobare
U
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
superelevation
U
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
U
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
geocoding
U
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
model geometric
U
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
apex angle
U
زاویه راسی هدف زاویه راسی
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
laterad
U
افقی
horizontal
U
افقی
lateral
U
افقی
jack arch
U
طاق افقی
horizontal section
U
برش افقی
horizontal taping
U
مساحی افقی
horizontal wedge
U
کولاس افقی
cross-beam
U
تیر افقی
horizontal polarization
U
قطبش افقی
landscape orientation
U
تمایل افقی
horizontal wedge
U
گاوه افقی
cross head
U
تیر افقی
ordinate
U
حور افقی
abscissa
U
محور افقی
horizontal cornice
U
رخ بام افقی
cross beam
U
تیر افقی
plain coordinates
U
مختصات افقی
trunnion
U
پاشنه افقی
putlog or lock
U
تیر افقی
horizontal integration
U
تمرکز افقی
cross hatch
U
هاشور افقی
cross level
U
افقی کردن
crosscut saw
U
اره افقی بر
horizontally
U
بطور افقی
tier
U
ردیف افقی
tiers
U
ردیف افقی
yardarm
U
بازوی افقی
abscissa
U
بعد افقی
rhumb
U
دایره افقی
horizontal scrolling
U
حرکت افقی
horizontal disparity
U
ناهمخوانی افقی
straightest
U
افقی بطورسرراست
brise-soleil
U
کرکره افقی
trunnion
U
مفصل افقی
horizontal growth
U
رشد افقی
horizontal hook
U
قلاب افقی
horizontal integration
U
ادغام افقی
transom
U
الت افقی
straighter
U
افقی بطورسرراست
straight
U
افقی بطورسرراست
brise-soleil
U
پرده افقی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal mobility
U
تحرک افقی
horizontal
U
سطح افقی
horizontal pump
U
پمپ افقی
transverse plane
U
صفحه افقی
horizontal boring
U
سوراخکاری افقی
horizontal candlepower
U
شمع افقی
horizontal combination
U
ترکیب افقی
horizontal plane
U
صفحه افقی
horizontal crossbar
U
میله افقی
horizontal integration
U
انضمام افقی
transom
U
وادار افقی
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
angle of traverse
U
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
horizon system of coordinates
U
دستگاه مختصات افقی
lateral
U
واقع درخط افقی
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
horizontal arch element
U
حلقه افقی قوس
elevator
U
مکان افقی متحرک
grand pianos
U
پیانوی بزرگ و افقی
dragon-tie
U
تیر افقی گوشه ها
grand piano
U
پیانوی بزرگ و افقی
cross grinder
U
شاه تیر افقی
spar
U
ستون افقی
[کشتی]
boom
U
ستون افقی
[کشتی]
cross level
U
حباب تراز افقی
surges
U
حرکات افقی اب دریا
crossbar
U
تیرک افقی دروازه
surge
U
حرکات افقی اب دریا
horizontal loom
U
دار افقی
[قالی]
vertical loom
U
دار افقی
[قالی]
bars
U
میله افقی در پرش
lateralrelationship
U
نسبت در خط افقی از پهلو
laterad
U
واقع درخط افقی
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
horizontal phase control
U
تنظیم فاز افقی
bar
U
میله افقی در پرش
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
horizontal stabilizer
U
مکان افقی ثابت
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
horizontal shearing stress
U
تنش برش افقی
surged
U
حرکات افقی اب دریا
transom
U
الت افقی کمرکش
mean horizontal candlepower
U
شمع افقی متوسط
crossbars
U
تیرک افقی دروازه
elevators
U
مکان افقی متحرک
x plates
U
صفحات انحراف افقی
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
breastsummer
U
تیر افقی سردر
x axis
U
بردار افقی گراف
transverse adduction
U
نزدیک کردن افقی
transverse abduction
U
دور کردن افقی
common roof
U
تیرچه افقی خرپا
advection
U
جابجایی افقی هوا
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
crossbars
U
چوب افقی بالای مانع
foward speed
U
همنه سرعت در صفحه افقی
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
crosspiece
U
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
chitary jireugi
U
ضربه مشت موازی یا افقی
crossbar
U
چوب افقی بالای مانع
boomed
U
تیر افقی وصل به بادبان
racing dive
U
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com