English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
root of a function U ریشه تابع [ریاضی]
zero of a function U ریشه تابع [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
root mean square U ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
Other Matches
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
stumping U ریشه
stumped U ریشه
stumps U ریشه
stump U ریشه
radicle U ریشه چه
scab U ریشه
radix U ریشه
cognate U هم ریشه
radical U ریشه
radicals U ریشه
rhizogenetic U ریشه زا
stub U ریشه
rhizogenous U ریشه زا
paronymous U هم ریشه
expansion scab U ریشه
depth of face U ریشه
stubs U ریشه
stubbing U ریشه
stubbed U ریشه
fibreless U بی ریشه
fimbria U ریشه
fimbriation U ریشه
frange U ریشه
fringes U ریشه
fringe U ریشه
rootless U بی ریشه
harl U ریشه
harle U ریشه
homoousian U از یک ریشه
scabs U ریشه
cama U ریشه
extraction U ریشه
tie [knot] U ریشه
root U ریشه
roots U ریشه
thrum U ریشه
rootlet U ریشه چه
rhizogenic U ریشه زا
tassels U ریشه
tassel U ریشه
cube root U ریشه سوم
root U ریشه کن کردن
rooted U ریشه دار
acid radical U ریشه اسید
cube roots U ریشه سوم
ablation U ریشه کنی
rooted U ریشه کرده
fibrous U ریشه دار
ammonium U ریشه +4NH
barbate U ریشه دار
ciliolated U ریشه دار
ciliate U ریشه دار
bonder U ریشه دار
blade root U ریشه تیغه
tendrils U ریشه پیچک
runner U ریشه هوایی
runners U ریشه هوایی
theme U ریشه زمینه
themes U ریشه زمینه
bottom run U قشر ریشه
supplant U از ریشه کندن
cube root U ریشه مکعب
eradication U ریشه کن شدن
eradication U ریشه کنی
eradication U ریشه کن کردن
cognate U واژه هم ریشه
madder U ریشه روناس
uproot U ریشه کن کردن
uprooted U ریشه کن کردن
uprooting U ریشه کن کردن
uproots U ریشه کن کردن
tufts U ریشه پارچه
tuft U ریشه پارچه
frills U ریشه دارکردن
frill U ریشه دارکردن
supplanted U از ریشه کندن
supplanting U از ریشه کندن
supplants U از ریشه کندن
roots U ریشه گرفتن
pedigrees U ریشه نژاد
ineradicable U ریشه کن نشدنی
etymology U ریشه شناسی
etymologies U ریشه شناسی
stems U ریشه اصل
stemming U ریشه اصل
stemmed U ریشه اصل
stem U ریشه اصل
deep-rooted U ریشه کرده
root U ریشه گرفتن
pedigree U ریشه نژاد
fixing U حاشیه ریشه
tendril U ریشه پیچک
roots U ریشه کن کردن
eradicating U ریشه کن کردن
ciliated U ریشه دار
root directory U دایرکتوری ریشه
rush root U ریشه اریسا
rush root U ریشه ایرسا
squar root U ریشه دوم
strike root U ریشه زدن
supplantation U از ریشه کنی
supplanter U ریشه کن کننده
tap root U ریشه عمودی
tap root U ریشه اصلی
rooty U شبیه ریشه
rooty U ریشه دار
root of the weld U ریشه جوش
root out U ریشه کن کردن
root section U مقطع ریشه
root up U ریشه کن کردن
rootage U ریشه بندی
rootage U مجموع ریشه ها
rooter U ریشه کننده
rootlet U ریشه فرعی
the root of a tree U ریشه درخت
the root of a word U ریشه واژه
thrum U ریشه دار
rhizoid U ریشه نما
thrum U ریشه فرش
radical U ریشه [ریاضی]
wing root U ریشه بال
to pull up by the roots U ریشه کن کردن
to pull up by the roots U از ریشه دراوردن
to root up U از ریشه دراوردن
to root up U ریشه کن کردن
to strike root U ریشه زدن
to take root U ریشه زدن
to take root U ریشه کردن
ventral root U ریشه قدامی
root U ریشه [ریاضی]
deep rooted U ریشه کرده
fringent U ریشه مانند
rhizomorphous U ریشه مانند
fringing U ریشه یابی
galangale U ریشه جوز
gelsemium U ریشه یاسمن
geometric mean U ریشه nام
grubbing up U ریشه کنی
hang nail U ریشه ناخن
firtree root U ریشه صنوبری
filose U ریشه دار
deracinate U از ریشه در اوردن
enrooted U ریشه کرده
eradiacable U ریشه کن شدنی
etymon U ریشه کلمه
extirpation U ریشه کنی
extirpator U ریشه کن کننده
fimbriate U ریشه دار
fimbriated U ریشه دار
hangnail U ریشه ناخن
horse radish U ریشه خردل
i. and evdevolution U ریشه گیری
paronym U واژه هم ریشه
radicle U ریشه کوچک
radicle U اصل ریشه
rhizanthous U گل اور از ریشه
rhizoid U ریشه مانند
rhizome U شبیه ریشه
rhizophagous U ریشه خوار
rhizopod U ریشه پایان
outroot U از ریشه کندن
orris root U ریشه بنفشه
imaginary root U ریشه ی انگاری
imaginary root U ریشه ی موهومی
irradicable U ریشه کن نشدنی
irradicate U ریشه کن کردن
irradicate U از ریشه دراوردن
irrationable U ریشه گنگ
morphophonemics U ریشه شناسی
musk root U ریشه مشک
rhizopodous U ریشه پای
cube roots U ریشه مکعب
beetroots U ریشه چغندر
square root U ریشه دوم
square roots U ریشه دوم
inveterate U ریشه کرده
fringed U ریشه دار
frilled U ریشه دار
beetroot U ریشه چغندر
abort ریشه نکردن
germ U ریشه منشاء
germs U ریشه منشاء
live forever U ابرون ریشه دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com