Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grain
U
رگه خمیره حالت زبری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mettle
U
خمیره
grounmass
U
خمیره
of the same leaven
U
از یک خمیره
nature
U
خمیره
natures
U
خمیره
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
roughness
U
زبری
coarseness
U
زبری
grade
U
زبری
grades
U
زبری
rugosity
U
زبری
grain
U
زبری
shagginess
U
زبری
undulation
U
زبری
file hardness
U
زبری سوهان
coefficient of roughness
U
ضریب زبری
roughness coefficient
U
ضریب زبری
burliness
U
زبری خشونت
roughness index
U
شاخص زبری
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
textile
U
زیر دست
[احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
situation
U
حالت
estates
U
حالت
situations
U
حالت
estate
U
حالت
attitude
U
حالت
fettle
U
حالت
attitudes
U
حالت
stated
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
expression
U
حالت
phases
U
حالت
expressions
U
حالت
manner
U
حالت
disposition
U
حالت
states
U
حالت
febricity
U
حالت تب
phase
U
حالت
state-
U
حالت
tempered
U
حالت
moods
U
حالت
mood
U
حالت
tempers
U
حالت
temperament
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
grain
U
حالت
self
U
حالت
cases
U
حالت
temper
U
حالت
temperaments
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
line condition
U
حالت خط
stance
U
حالت
phased
U
حالت
stances
U
حالت
case
U
حالت
posture
U
حالت
status
U
حالت
postures
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
feverishness
U
حالت تب
posturing
U
حالت
condition
U
حالت
state
U
حالت
makes
U
حالت
postured
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
if
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
make
U
حالت
stating
U
حالت
nominative case
U
حالت فاعلی
thirstily
U
با حالت تشنگی
output state
U
حالت خروجی
oxidation number
U
حالت اکسایش
sentimentalism
U
حالت احساساتی
reclining position
U
حالت غنوده
oxidation state
U
حالت اکسایش
nominative case
U
حالت فاعلیت
normal state
U
حالت نرمال
trim
U
وضع حالت
sol state
U
حالت سولی
dative
U
حالت برایی
objective case
U
حالت مفعولی
trimmest
U
وضع حالت
of a good d.
U
خوش حالت
orthogonality
U
حالت عمودی
trims
U
وضع حالت
solid state
U
حالت جامد
soild state
U
حالت جامد
small ball
U
پرتاب بی حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
real mode
U
حالت واقعی
refractivity
U
حالت انکسار
seismicity
U
حالت ارتعاش
queasily
U
با حالت تهوع
individualism
U
حالت انفرادی
quantum state
U
ویژه حالت
repellency
U
حالت دفع
plumbness
U
حالت عمودی
pyreticosis
U
حالت حمائی
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
pulverulence
U
حالت خاکی
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
normality
U
حالت عادی
protected mode
U
حالت محفوظ
aglow
U
در حالت هیجان
prone position
U
حالت درازکش
privileged mode
U
حالت ممتاز
queasiness
U
حالت تهوع
spring
U
حالت فنری
sea state
U
حالت دریا
paramnesia
U
حالت فراموشی
pastiness
U
حالت خمیری
faintly
U
در حالت ضعف
periodicity
U
حالت تناوبی
veins
U
حالت تمایل
saccharinity
U
حالت قندی
rapturously
U
با حالت بیخودی
ragingly
U
با حالت خشم
vein
U
حالت تمایل
perpendicularity
U
حالت عمودی
physical state
U
حالت فیزیکی
springs
U
حالت فنری
resiliency
U
حالت ارتجاعی
problem state
U
حالت مسئلهای
possessive
U
حالت اضافه
balanced state
U
حالت تعادل
circuit opening
U
حالت مدارباز
ground state
U
حالت پایه
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
grittiness
U
حالت شنی
goutiness
U
حالت نقرسی
vitreus state
U
حالت شیشهای
doubtfulness
U
حالت تردید
glassy state
U
حالت شیشهای
gas phase
U
حالت گازی
fugitiveness
U
حالت شخص
free wheeling
U
حالت خلاصی
colloidal state
U
حالت کلوییدی
childishness
U
حالت بچگی
hang over
U
حالت خماری
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
idiocrasy
U
حالت مخصوص
iciness
U
حالت یخی
i.c.
U
حالت اولیه
humanness
U
حالت انسانیت
borderline state
U
حالت مرزی
burst mode
U
حالت پیوسته
heat proof quality
U
حالت نسوزی
chararcter mode
U
حالت دخشهای
command mode
U
حالت فرماندهی
final state
U
حالت پایانی
erectness
U
حالت عمودی
equilibrium state
U
حالت تعادل
equation of state
U
معادله حالت
energy state
U
حالت انرژی
eigenstate
U
حالت انرژی
eburnation
U
حالت عاجی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
drive state
U
حالت سائقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com