English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
slid U اهسته رفتن
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
pace U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
redundant U که بدون از بین رفتن اطلاع قابل حذف است
goose step U رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
slanted U کج رفتن کج کردن
slants U کج رفتن کج کردن
slant U کج رفتن کج کردن
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
mopping up U پاک کردن رفتن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
set on U پیش رفتن حمله کردن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
duck U زیر اب رفتن غوض کردن
ducked U زیر اب رفتن غوض کردن
duckings U زیر اب رفتن غوض کردن
ducks U زیر اب رفتن غوض کردن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
get off U روانه کردن عقب رفتن از
get on U پیش رفتن کار کردن
to go on U جلوتر رفتن سلوک کردن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
waste U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
wastes U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot out <idiom> U اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to abscond [from] <idiom> U ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
To quicken ones pace . U قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
turn out <idiom> U بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to go one better U برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
receded U پس رفتن
twiddle U ور رفتن
niggled U ور رفتن
twiddled U ور رفتن
niggles U ور رفتن
to fall away U پس رفتن
niggle U ور رفتن
to fall away U رفتن
short-changing U کش رفتن
recede U پس رفتن
short-change U کش رفتن
short-changed U کش رفتن
retracting U تو رفتن
short-changes U کش رفتن
snipping U کش رفتن
snipped U کش رفتن
filching U کش رفتن
to peter out U پس رفتن
filches U کش رفتن
filched U کش رفتن
filch U کش رفتن
twiddling U ور رفتن
to go to mess U رفتن
to go to the bottom U ته رفتن
snip U کش رفتن
crawled U رفتن
retracts U تو رفتن
to go back ward U پس رفتن
to go backward U پس رفتن
to go bang U در رفتن
twiddles U ور رفتن
retires U پس رفتن
jauk U ور رفتن
glom on to U کش رفتن
to take to ones heels U در رفتن
to foot it U رفتن
pilfers U کش رفتن
retire U پس رفتن
sinks U ته رفتن
swipe U کش رفتن
swiped U کش رفتن
swiping U کش رفتن
to fall short U کم رفتن
To go U رفتن
pilfering U کش رفتن
to fly off U در رفتن
abstract U کش رفتن
abstracting U کش رفتن
abstracts U کش رفتن
nim U کش رفتن
fribble U ور رفتن
to boil over U سر رفتن
pilfer U کش رفتن
pilfered U کش رفتن
to flow over U سر رفتن
sink U ته رفتن
mog U رفتن
snitch U کش رفتن
to whisk away or off U رفتن
to sleep fast U رفتن
retracted U تو رفتن
to skirt along the coast U رفتن
snitching U کش رفتن
retrograde U پس رفتن
betake U رفتن
fall into a rage U از جا در رفتن
crawl U رفتن
to get over U رفتن از
to make ones getaway U در رفتن
go U رفتن
snitched U کش رفتن
goes U رفتن
retract U تو رفتن
snitches U کش رفتن
to get away U رفتن
crawls U رفتن
to get one's monkey up U از جا در رفتن
make off U در رفتن
puttered U ور رفتن
putter U ور رفتن
to d.deep in to U فر رفتن در
departure U رفتن
departures U رفتن
regress U پس رفتن
to hang back U پس رفتن
to run off U در رفتن
regressed U پس رفتن
to pair off U رفتن
snook U کش رفتن
go off U در رفتن
bleneh U پس رفتن
hang around U ور رفتن
pullback U پس رفتن
receding U پس رفتن
recedes U پس رفتن
puttering U ور رفتن
putters U ور رفتن
admit U رفتن
hedged U در رفتن
meddles U ور رفتن
break loose U در رفتن
shrinks U اب رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com