English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trachle U روی زمین کشیدن
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
experiencing U تجربه کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
triggered U کشیدن رها کردن
lengthening U طولانی کردن کشیدن
trace U ضبط کردن کشیدن
trigger U کشیدن رها کردن
triggers U کشیدن رها کردن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
straps U کشیدن تیز کردن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
strap U کشیدن تیز کردن
entrain U سوار کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
inhale U بداخل کشیدن استشمام کردن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
leave off U قطع کردن دست کشیدن از
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
impale U محدود کردن میله کشیدن
dragged U سخت کشیدن لاروبی کردن
chid U گله کردن از زوزه کشیدن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
epp U جزر کردن فرو کشیدن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
inhales U بداخل کشیدن استشمام کردن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
yip U زوزه کشیدن عوعو کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
drags U سخت کشیدن لاروبی کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
inhaled U بداخل کشیدن استشمام کردن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
inhaling U بداخل کشیدن استشمام کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
to work off U مصرف کردن دست کشیدن از
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
impales U محدود کردن میله کشیدن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
breathes U نفس کشیدن استنشاق کردن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
breathed U نفس کشیدن استنشاق کردن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
breathe U نفس کشیدن استنشاق کردن
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroked U لمس کردن دست کشیدن روی
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
stroking U لمس کردن دست کشیدن روی
touse U اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
lucubrate U شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
strokes U لمس کردن دست کشیدن روی
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
grounding U زمین کردن
ground U زمین کردن
paralyses U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed U زمین گیر کردن خنثی کردن
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
to dwell on U زیاد وقت صرف کردن روی کشیدن
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
foot bow U کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
search U مراقبت کردن از زمین
dibble U گود کردن زمین
searchingly U کاوش کردن زمین
peneplane U فرسوده کردن زمین
harrows U صاف کردن زمین
searchingly U مراقبت کردن از زمین
peneplain U فرسوده کردن زمین
dig , in U گود کردن زمین
search U کاوش کردن زمین
geodesy U مساحی کردن زمین
searched U مراقبت کردن از زمین
terrain spotting U دیدبانی کردن زمین
protective earthing U زمین کردن حفافتی
searches U مراقبت کردن از زمین
searched U کاوش کردن زمین
searches U کاوش کردن زمین
terrain spotting U تجسس کردن زمین
to dig out U گود کردن زمین
harrow U صاف کردن زمین
to clear land U زمین راصاف کردن
to work the land U زمین را زراعت کردن
to cultivate land U زمین را کشت کردن
to till the soil U زمین را کشت کردن
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
harrow U باچنگک زمین را صاف کردن
harrows U باچنگک زمین را صاف کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
neutral earth U زمین کردن نقطه صفر
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
sain U تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com